PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پردازش گازطبيعي



مهدی شاهروبندی
10-24-2009, 09:45 AM
پردازش گازطبيعي

كلمات كليدي: گازطبيعي، NGL، نم زدايي، رطوبت زدايي، گلايكول، دي اكسيدكربن، سولفور، شيرين كردن گاز


گازطبيعي كه از زيرزمين تا سرچشمه بالا آورده مي شود كاملا با گازطبيعي مصرف كنندگان متفاوت است. اگرچه پردازش گازطبيعي در بسياري از جنبه ها ساده تر از پردازش و پالايش نفت خام است، اما به اندازه نفت، پردازش آن قبل از استفاده توسط مصرف كنندگان ضروري است.گازطبيعي كه توسط مصرف كنندگان استفاده مي شود، بيشتر از متان تشكيل شده است. اگرچه گازي كه در سرچشمه يافت مي شود و بيشتر تركيبات آن متان است نياز به پردازش زيادي ندارد و خالص است.گازطبيعي خام از سه نوع چاه استخراج مي شود: چاه هاي نفت، چاه هاي گاز و چاه هاي متراكم. گازطبيعي كه از چاه هاي نفت استخراج مي شود عموما به نام «گاز همراه» شناخته مي شود. اين گاز مي تواند جدا از نفت در تشكيلات وجود داشته باشد (گاز آزاد) يا اين كه در نفت خام حل شده باشد (گازمحلول).
گازطبيعي كه از چاه هاي گاز و متراكم مي آيد، كه در آن هيچ نفت خامي وجود ندارد يا اگر وجود دارد بسيار اندك است و با نام «گاز همراه» شناخته مي شود. چاه هاي گاز عموما گازطبيعي خام توليد مي كنند در حالي كه چاه هاي متراكم گازطبيعي آزاد به همراه يك هيدروكربن نيمه مايع متراكم توليد مي كنند. منبع گازطبيعي هرچه كه باشد، وقتي از نفت خام (در صورت وجود) جدا شد، معمولا در تركيب با ديگر هيدروكربن ها وجود دارد (عمدتا اتان، پروپان، بوتان و پنتانز). به علاوه، گازطبيعي خام حاوي بخار آب، سولفيد هيدروژن (S2(H دي اكسيدكربن، هليوم، نيتروژن و ديگر اجزا است.پردازش گازطبيعي شامل جداسازي تمام هيدروكربن ها و مايعات مختلف از گازطبيعي خالص است. به منظور توليد آن چه كه گازطبيعي خشك به كيفيت خطوط لوله ناميده مي شود، خطوط لوله اصلي حمل ونقل اغلب مقرراتي دارند كه براساس آن گازطبيعي هنگام حمل ونقل با خطوط لوله بايد تركيبات و كيفيت خاصي داشته باشد. اين بدين معناست كه قبل از حمل ونقل، گازطبيعي بايد تصفيه شود يا اين كه در مراحل تصفيه و پالايش، اتان، پروپان، بوتان و پنتانز بايد از گازطبيعي جدا شوند،اما اين بدين معنا نيست كه آن ها ضايعات هستند.در واقع، هيدروكربن هاي همراه كه تحت عنوان «مايعات گازطبيعي» شناخته مي شوند Natural Gas Liquids) NGL) مي توانند با محصولات حاصل از پردازش گازطبيعي بسيار ارزشمند باشند. NGL ها شامل اتان، پروپان، بوتان، ايزوبوتان و بنزين طبيعي مي باشند. اين NGL ها به طور جداگانه فروخته مي شوند و مصارف متفاوتي دارند، مثل افزايش بازيافت نفت در چاه هاي نفت، فراهم آوردن موادخام براي پالايشگاه هاي نفت يا نيروگاه هاي پتروشيمي به عنوان منابع انرژي.
در حالي كه بعضي از اوقات پردازش موردنياز مي تواند در سرچشمه يا نزديكي آن (پردازش حوزه) انجام شود،پردازش كامل گازطبيعي در يك نيروگاه پردازش گازطبيعي كه معمولا در منطقه توليدي گازطبيعي قرار دارد، انجام مي شود.گازطبيعي استخراج شده به اين نيروگاه هاي پردازش از طريق يك شبكه خطوط لوله جمع آوري انتقال داده مي شود. اين خطوط لوله قطر كوچك و فشار كمي دارند.يك سيستم جمع آوري پيچيده مي تواند از لوله تشكيل شود كه نيروگاه پردازش را به بيش از صدچاه در منطقه ارتباط مي دهد. براساس گزارش انجمن گاز آمريكا در سال 2000 حدود 36100 مايل سيستم گردآوري خط لوله در آمريكا وجود داشت.علاوه بر پردازش انجام شده در سرچشمه و در نيروگاه هاي پردازش متمركز، برخي پردازش هاي نهايي نيز در «نيروگاه هاي دو منظوره استخراج» انجام مي شود. اين نيروگاه ها بر روي سيستم هاي اصلي خط لوله قرار دارند. اگرچه گازطبيعي كه به اين نيروگاه ها مي رسد آماده كيفيت خط لوله است، در موارد خاص بازهم مقادير بسيار كمي از NGLها در آن جا وجود دارد كه دراين نيروگاه ها از گازطبيعي جدا مي شوند.
عمل واقعي پردازش گازطبيعي به گازطبيعي خشك، كيفيت خط لوله مي تواند بسيار پيچيده باشد، اما معمولا شامل چهار پردازش اصلي است تا ناخالصي هاي مختلف از آن جدا بشود:
• از ميان برداشتن نفت و گاز متراكم
• از ميان برداشتن آب
• جداسازي مايعات گازطبيعي
• از ميان برداشتن دي اكسيد كربن و سولفور
علاوه بر چهار مرحله پردازش بالا، هيترها و ساينده هايي معمولا در سرچشمه يا در نزديكي آن نصب مي شوند. ساينده ها در درجه اول براي برداشتن شن و ديگر ناخالص هاي بزرگ به كار مي روند. هيترها تضمين مي كنند كه درجه حرارت گاز زياد پايين نيفتد. گازطبيعي كه حاوي حتي مقادير بسيار كمي از آب باشد، هنگام افت درجه حرارت، هيدرات هاي گازطبيعي در آن شكل مي گيرند. اين هيدارت ها داراي تركيبات جامد يا نيمه جامدي مي باشند كه شبيه كريستال هاي يخ هستند. با شكل گيري اين هيدارت ها در گازطبيعي مانعي در راه، عبور گازطبيعي از ميان دريچه ها و سيستم هاي گردآوري ايجاد مي شود. براي كاهش تشكيل هيدرات ها، واحدهاي گرمايي با سوخت گازطبيعي عموما در امتداد خط لوله جمع آوري نصب مي شوند جايي كه به نظر مي رسد هيدارت ها ممكن است تشكيل شوند.

از ميان برداشتن نفت و گاز متراكم
به منظور پردازش و حمل ونقل گازطبيعي محلول همراه، گاز بايد از نفتي كه در آن حل شده است، جدا شود. اين جداسازي گازطبيعي از نفت بيشتر با ابزاري كه در سرچشمه يا نزديكي آن نصب مي شود، انجام مي شود. پردازش عملي براي جدا كردن نفت از گازطبيعي استفاده مي شود و ابزاري كه براي اين كار استفاده مي گردد مي تواند به طور گسترده اي فرق كند. اگرچه گازطبيعي خشك كيفيت خط لوله در مناطق جغرافيايي مختلف در عمل يكسان هستند، اما گازطبيعي خام از مناطق مختلف ممكن است تركيبات و نيازمندي هاي جداسازي مختلف داشته باشند. در بسياري از موارد، گازطبيعي در نفت زيرزميني به علت فشاري كه تشكيلات تحمل مي كند محلول است. وقتي اين نفت و گازطبيعي توليد مي شود، ممكن است به علت كاهش فشار خودبه خود گاز از نفت جدا شود. مثل بازكردن سر قوطي نوشابه كه به محض بازشدن مقداري از گازهاي محلول در نوشيدني آزاد مي شود.در اين موارد، جداسازي نفت و گاز كاملا آسان است و اين دو هيدروكربن براي پردازش بيشتر به راه هاي مجزايي فرستاده مي شوند. ابتدايي ترين نوع جدا كننده «جدا كننده سنتي» ناميده مي شود.اين دستگاه شامل يك مخزن در بسته شده است جايي كه نيروي گرانش براي جدا كردن مايعات سنگين تر مثل نفت و گازهاي سبك تر مثل گازطبيعي به كار مي رود.
در موارد خاص اگرچه ابزار آلات تخصصي خاص براي جداسازي نفت از گازطبيعي مورد نياز است، يك نمونه از اين نوع ابزار آلات «جدا كننده با درجه حرارت پايين» ( LTX) است. اين دستگاه بيشتر براي چاه هاي توليدي گاز فشار بالا با نفت خام يا تراكم سبك به كار مي رود. اين جدا كننده ها از متمايزهاي فشار براي خنك كردن گازطبيعي مرطوب و جدا كردن نفت وگاز متراكم استفاده مي كنند. گاز مرطوب وارد جدا كننده با درجه حرارت پايين مي رود، سپس اين گاز به درون جدا كننده با درجه حرارت پايين از طريق يك مكانيسم مسدود جريان پيدا مي كند كه گاز را هنگام ورود به جدا كننده منبسط مي كند.
اين انبساط سريع گاز امكان پايين آوردن درجه حرارت در جدا كننده را فراهم مي كند. بعد از جدا كردن مايع، گاز خشك به «تعويض كننده گرما» برمي گردد و توسط گاز مرطوب ورودي گرم مي شود. با تغيير فشار گاز در بخش هاي مختلف جدا كننده امكان تغيير درجه حرارت نيز پديد مي آيد كه باعث مي شود نفت و آب از جريان گاز مرطوب جدا شوند. اين ارتباط اوليه با درجه حرارت بالا مي تواند براي استخراج گاز از يك جريان مايع نفت استفاده شود.از ميان برداشتن آبعلاوه بر جداسازي نفت و ديگر گازهاي متراكم از جريان گاز مرطوب، لازم است كه بيشتر آب همراه با گاز از آن جدا شود. بيشتر آب آزاد همراه با گازطبيعي استخراج شده توسط روش هاي جداسازي ساده در سرچشمه يا در نزديكي آن از گاز جدا مي شود. اگر چه برداشتن بخار آب موجود در محلول گازطبيعي نيازمند عمليات پيچيده تري است. اين عمليات شامل رطوبت زدايي از گازطبيعي است كه معمولا در دو مرحله انجام مي شود. مرحله جذب با گرفتن بخار آب توسط ماده نم زدا انجام مي شود. مرحله (جذب سطحي) زماني اتفاق مي افتد كه بخار آب متراكم و در سطح جمع آوري مي شود.

نم زدايي يا رطوبت زدايي گلايكول
يك نمونه از نم زدايي جذب (absorption) تحت عنوان نم زدايي گلايكول شناخته مي شود. در اين فرايند، يك مايع نم زداي خشك كننده براي جذب بخار آب از جريان گاز استفاده مي شود. گلايكول، ماده اصلي در اين فرايند، شباهت شيميايي به آب دارد. اين بدين معناست كه وقتي در تماس با يك جريان گازطبيعي حاوي آب قرار مي گيرد، گلايكول آب را از جريان گاز مي ربايد.
اساسا نم زدايي گلايكول شامل استفاده از حلال گلايكول معمولا دي اتيل گلايكول (DEG) يا تري اتيل گلايكول (TEG) مي باشد كه در يك تماس دهنده با جريان گاز مرطوب تماس پيدا مي كند. حلال گلايكول آب را از گاز مرطوب جذب مي كند. وقتي جذب شد، ذرات گلايكول سنگين تر مي شوند و در انتهاي تماس دهنده جمع مي شوند جايي كه آن ها به بيرون از نم زدا برده مي شوند. گازطبيعي كه بدين شكل بيشتر تركيبات آب خود را از دست مي دهد، به بيرون از نم زدا انتقال مي يايد. حلال گلايكول به همراه تمام آبي كه از گازطبيعي جذب كرده است از ميان يك ديگ بخار تخصص يافته كه به منظور بخار كردن آب باقيمانده طراحي شده است، عبور مي كند. وقتي آب موجود در اين ديگ بخار به حرارت 212درجه فارنهايت مي رسد بخار مي شود، در حالي كه گلايكول تا 400 درجه فارنهايت بخار نمي شود. اين تفاوت درجه جوش جدا كردن آب از محلول گلايكول را آسان مي سازد و امكان استفاده دوباره از آن در فرايند نم زدايي را فراهم مي كند.نوآوري جديد در اين فرايند، اضافه كردن خازن هاي جدا كننده فلاش تانك است. علاوه بر جذب آب از جريان گاز مرطوب، محلول گلايكول گاه گاهي با خود مقادير كوچكي از متان و ديگر تركيبات موجود در گاز مرطوب حمل مي كند. درگذشته اين متان به سادگي از ديگ بخار خارج مي شد. علاوه بر هدربخشي از گازطبيعي كه استخراج شده بود، اين خروج گاز به آلودگي هوا و تأثير گاز گلخانه اي كمك مي كرد. به منظور كاهش ميزان متان و ديگر تركيبات هدر رفته، خازن هاي جدا كننده فلاش تانك استفاده مي شوند تا اين تركيبات را قبل از رسيدن محلول گلايكول به ديگ بخار از محلول جدا كنند.
اساسا يك جدا كننده فلاش تانك شامل وسيله اي است كه فشار محلول گلايكول را كم مي كند و به متان و ديگر هيدروكربن ها اجازه بخار شدن (فلاش) مي دهد. محلول گلايكول سپس به ديگ بخار مي رود كه ممكن است با خازن هاي خنك كننده هوا يا آب مجهز شود. اين كار براي جذب هرگونه تركيبات ارگانيك باقي مانده است كه ممكن است در محلول گلايكول باقي مانده باشد.اين سيستم ها در عمل نشان داده اند كه مي توانند 90 تا 99 درصد از متان را بازيافت كنند.

نم زدايي ماده خشك كننده جامد
نم زدايي ماده خشك كننده جامد اولين شكل نم زدايي گازطبيعي با استفاده از جذب سطحي است و معمولا شامل دو يا بيشتر برج جذب سطحي است كه با يك ماده خشك كننده جامد پرشده است. مواد خشك كننده معمولي شامل آلومينيوم يا يك ماده ژل مانند سيليكا دانه دانه است.گازطبيعي مرطوب از ميان اين برج ها، از بالا تا پايين عبور مي كنند. همان طوري كه گازطبيعي از اطراف ذرات ماده خشك كننده عبور مي كند آب به سطح ذرات ماده خشك كننده مي چسبد با عبور از ميان كل بستر خشك كننده تقريبا تمام آب به درون ماده خشك كننده جذب مي شود و اجازه مي دهد كه گاز خشك از انتهاي برج خارج شود.نم زداهاي ماده خشك كننده جامد معمولا مؤثرتر از نم زداهاي گلايكول هستند و معمولا به عنوان يك نوع از سيستم دو منظوره در طول خطوط لوله گازطبيعي نصب مي شوند. اين انواع از سيستم هاي نم زدايي براي مقادير زياد گاز تحت فشار بالا بسيار مناسب هستند و معمولا در انتهاي يك خط لوله در يك ايستگاه كمپرسور قرار دارند. در اين مورد به دو برج يا بيشتر نياز است چون بعد از دوره خاصي از استفاده ماده خشك كننده در يك برج خاص با آب اشباع مي شود. براي توليد دوباره ماده خشك كننده، يك هيتر با درجه حرارت بالا براي گرم كردن گاز تا درجه حرارت بالا استفاده مي شود. عبور اين گاز گرم شده از ميان يك بستر خشك كننده اشباع شده آب موجود در آن را در برج جاذب بخار مي كند و آن را خشك مي كند و امكان نم زدايي بيشتر گازطبيعي را فراهم مي كند.
در بسياري از موارد مايعات گازطبيعي (NGL) ارزش بيشتري نسبت به محصولات جدا شده دارند و بنابراين اقتصادي و به صرفه است كه آنها را در جريان گاز جدا كنيم. جدا كردن مايعات گازطبيعي معمولا در يك نيروگاه پردازش نسبتا متمركز انجام مي شود و از تكنيك هاي مشابه به آن هايي كه در نم زدايي گازطبيعي به كار مي رفت استفاده مي شود.دو قدم اوليه براي عمل آوري مايعات گازطبيعي وجود دارد. اول مايعات بايد از گازطبيعي استخراج شود دوم اين مايعات گازطبيعي بايد از خودشان جدا شوند و به اجزاي پايه شان تبديل شوند.

استخراج NGL
دو تكنيك اساسي براي جداسازي NGLها از جريان گازطبيعي وجود دارد. روش جذب و روش انبساطي كريوژنيك. اين دو فر ايند مي توانند تا 90درصد از كل مايعات گازطبيعي را توليد كنند.

روش جذب
نفت جاذب از نظر تركيب با NGLها شباهت دارد مثل گلايكول كه در تركيب با آب شباهت داشت. قبل از اين كه نفت هيچ گونه NGL را بربگيرد با نام نفت جاذب فقير ناميده مي شود. هنگامي كه گازطبيعي از ميان يك برج جذب عبور كند در تماس با نفت جاذب، مايعات همراهش در اين جاذب حل مي كند. «نفت جاذب غني» در اين موقعيت حاوي NGL يا همان مايعات گاز است كه در برج جذب از انتها قرار دارد. اين ماده در اين مرحله تركيبي از نفت جاذب،پروپان، بوتان، پنتانز و ديگر هيدروكربن هاي سنگين تر است. نفت غني به دستگاه هاي تقطير نفت فقير تغذيه مي شود. اين فرايند امكان بازيافت حدود 75 درصد از بوتان 85 تا 90 درصد از پنتانز و ملكول هاي سنگين تر از جريان گازطبيعي را فراهم مي كند.فرايند جذب اوليه كه در بالا توضيح داده شد مي تواند براي افزايش تأثيرش اصلاح شود يا استخراج NGLهاي خاص را هدف گيرد. در روش جذب نفت سرد شده جايي كه نفت فقير از طريق سرد سازي سرد مي شود، بازيافت پروپان مي تواند تا 90درصد باشد و حدود 40 درصد از اتان مي تواند از جريان گازطبيعي استخراج شود. استخراج ديگر مايعات سنگين تر در اين روش نزديك به صد درصد است.

برداشتن دي اكسيدكربن و سولفور
علاوه بر جداسازي آب، نفت و NGLهاي ديگر، يكي از مهم ترين قسمت هاي پردازش گاز شامل جداسازي دي اكسيد كربن و سولفور است. گازطبيعي بعضي چاه ها حاوي مقادير مهمي از سولفور ودي اكسيدكربن است. اين گازطبيعي به علت بوي زننده سولفور بيشتر «گاز ترش» ناميده مي شود. گاز ترش غيرمطلوب است چون تركيبات سولفوري كه دارد مي تواند بسيار مضر باشد حتي براي تنفس هم مرگ آور است. گاز ترش مي تواند هم چنين بسيار فرساينده باشد. به علاوه سولفوري كه در جريان گازطبيعي وجود دارد مي تواند استخراج شود و به طور جداگانه وارد بازار شود. در واقع براساس گزارش ها و مطالعات انجام شده توليد سولفور از اين طريق مي تواند حدود 15درصد از توليد كل سولفور را در بربگيرد. سولفوري كه در گازطبيعي وجود دارد به شكل سولفيد هيدروژن (H2S) است و معمولا اگر ميزان سولفيد هيدروژن از 5.7 ميلي گرم در هر مترمكعب گازطبيعي بيشتر شود اين گاز، گاز ترش ناميده مي شود. فرايند جداسازي سولفيد هيدروژن از گازترش، به شيرين كردن گاز ناميده مي شود.
فرايند اوليه شيرين كردن گاز ترش بسيار به فرايند نم زدايي گلايكول و جذب NGL شباهت دارد. اگرچه در اين مورد از محلول هاي آمين براي جدا كردن سولفيد هيدروژن استفاده مي شود. به اين فرايند،«فرايند آمين» مي گويند و در 95 درصد از شيرين كردن گازهاي ترش به كار مي رود. گاز ترش از ميان يك برج حركت مي كند كه داراي محلول آمين است. تركيب اين محلول بسيار به تركيب سولفور شباهت دارد و همان طوري كه گلايكول آب را جذب مي كند، سولفور را جذب مي كند. دو محلول آمين اساسي وجود دارد كه در اين فرايند مورد استفاده قرار مي گيرد: مونواتالونامين(MEA) و دي اتالونامين ((DEA هر كدام از اين تركيبات در شكل مايع تركيبات سولفور را از گازطبيعي هنگام عبور جذب خواهد كرد. گاز باقي مانده به راستي عاري از تركيبات سولفور است بنابراين آن وضعيت ترش را از دست مي دهد. مثل فرايند استخراج NGL و نم زدايي گلايكول محلول آمين استفاده شده مي تواند دوباره توليد شود (يعني زماني كه سولفور جذب شده جدا شود) و به آن اجازه مي دهد تا دوباره براي عمل آوري گازهاي ترش بيشتر استفاده شود.
اگر چه بيشتر شيرين سازي گاز ترش شامل فرايند جذب آمين است امكان استفاده از جاذب هاي جامد مثل اسفنج هاي آهني براي جداسازي دي اكسيدكربن و سولفيد وجود دارد.سولفور مي تواند جداگانه فروخته شود اگر كه شكل پايه آن كاهش پيدا كند. سولفور پايه يك پودر زرد روشن است و مي تواند اغلب در تپه هاي بزرگي نزديك نيروگاه هاي عمل آوري گاز ديده شود. به منظور بازيافت سولفور پايه از نيروگاه پردازش گاز، سولفوري كه ناخالص دارد و از فرايند شيرين سازي به دست مي آيد بايد بيشتر عمل آوري شود. فرايند مورد استفاده براي بازيافت سولفور با نام فرايند «كلاوس» شناخته مي شود و واكنش هاي گرمايي و كاتاليزي استفاده مي شود تا عنصر پايه از محلول سولفيد هيدروژن استخراج شود.به طور كلي فرايند كلاوس معمولا قادر به بازيافت 97 درصد از سولفور موجود در گازطبيعي است. از آن جايي كه اين يك ماده مضر و آلاينده است باز هم تصفيه مي شود.پردازش گاز يك قطعه ابزاري از زنجيره با ارزش گازطبيعي است اين عمل در تضمين اين كه گازطبيعي به شكل پاك و خالص استفاده شود كاربردي و حياتي است. وقتي گازطبيعي به طور كامل پردازش شد و براي مصرف آماده شد بايد از مناطق توليد و پردازش به مناطق مورد نياز منتقل شود.

» منبع: وبلاگ نيروگاه نكا