PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : پند نيك-فريدون مشيري



داراب حسن پور
05-21-2010, 02:12 AM
گفت دانایی که گرگی خیره سر
هست پنهان در نهاد هر بشر

لاجرم جاری ست پیکاری سترگ
روز و شب مابین این انسان و گرگ

زور بازو چاره این گرگ نیست
صاحب اندیشه داند چاره چیست

ای بسا انسان رنجور پریش
سخت پیچد گلوی گرگ خویش

وی بسا زورآفرین مرد دلیر
هست در چنگال گرگ خود اسیر

هرکه گرگش را در اندازد به خاک
رفته رفته می شود انسان پاک

و آن که از گرگش خورد هردم شکست
گرچه انسان می نماید، گرگ هست

و آنکه با گرگش مدارا می کند
خلق و خوی گرگ پیدا می کند

در جوانی جان گرگت را بگیر
وای اگر این گرگ گردد با تو پیر

روز پیری، گرکه باشی همچو شیر
ناتوانی در مصاف گرگ پیر

مردمان گر یکدیگر را می درند
گرگ هاشان رهنما و رهبرند

اینکه انسان هست این سان دردمند
گرگ ها فرمان روایی میکنند

و آن ستمکاران که باهم محرم اند
گرگ ها شان آشنایان هم اند

گرگ ها همراه و انسان ها غریب
با که باید گفت این حال عجیب


شعر از: فریدون مشیری

مریم
05-21-2010, 09:59 AM
ممنون بابت متن قشنگتون...

خيلي جالب بود..

sasanjan
05-21-2010, 01:01 PM
خیلی زیبا بود .

كدخدا صفت
05-21-2010, 03:20 PM
بسيار زيبا بود
با تشكر