زیبا ترین اشعار و جملات حمید مصدق
- _در سرزمین هرز سر شاخه های سبز نمیروید
- _دشت ها الودست در لجنزار گل لاله نخواهد رویید
- _مگر چه بود محبت که سنگ سنگش را به سر زدم با شوق؟!
- _گیرم که اب رفته به جوی باز اید با ابروی رفته چه باید کرد؟!
- _ما روزهای معرکه را در خواب بوده ایم
- _گاهی سکوت واجه ی گویایی ست .یک اسب شیهه میکشد و سر نوشت ما تغییر میکند.
- امشب صفای گریه من سیلاب ابرهای بهاران است این گریه نیست ریزش باران است.
- من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه بر میخیزند
- اشنایی با شور؟ و جدایی با درد؟ و نشستن در بهت فراموشی_یا غرق غرور؟من اگر ما نشوم تنهایم تو اگر ما نشوی خیشتنی...
- ارزو میکردم که تو خواننده ی شعرم باشی _راستی شعر مرا میخوانی؟
- در میان من و تو فاصله هاست گاه می اندیشم _میتوانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!