خری به درختی بسته شده بود..
شیطان خر را باز کرد..
خر وارد مزرعه همسایه شد و تر و خشک را با هم خورد..
زن همسایه وقتی خر را در حال خوردن سبزیجات دید..
تفنگ را برداشت و یک گلوله خرج خر نمود..
صاحب خر وقتی آن صحنه را دیدعصبانی شد
و زن صاحب مزرعه را کشت
صاحب مزرعه وقتی جسد خونین همسرش را دید..
صاحب خر را از پای در آورد..
به شیطان گفتند چکار کردی؟؟؟
گفت من فقط یک خر را رها کردم...
نتیجه:
وقتی می خواهی یک شهر را خراب کنی..
خران آن را آزاد کن..