معماری هندسه گرا

<o></o>

هندسه بدلیل نفی هرگونه هرج و مرج فضائیبه رشد رسیده را بوجود می آورد و در رشد شخصیت مخاطب خود نقشی ویژه دارد.

هندسه بدلیل نفی هرگونه هرج و مرج فضائیبه رشد رسیده را بوجود می آورد و در رشد شخصیت مخاطب خود نقشی ویژه دارد.

نشانه های فرهنگی , همچون نشانه های طبیعی, عام و بی زمان است , و لذا هندسه را می توان با قوامینی همتراز قوامین علمی تبیینکرد.نقشهای هندسی اسلامی , آینه یک تمایل فرهنگی است.این تمایل همان گریز از طبیعتو میل به انتزاع هندسی است.در هم آمیختن نقش و زمینه , بازتاب جهان بینی خاص اسلامیاست که قدرت را مختص خداوند متعالی می شمارد که همه مراتب نزد وی یکسان است پس نقشهایهندسی اسلامی زاده یک مقصود هنری است که نگاره های طبیعت گرای کلاسیک را تغییر و بهمدار فرهنگی کاملآ متفاوتی وادار کرد.

از میان دانش های روز , از جمله ریاضاتو هندسه و آن ها که علوم خالص به شمار می آمدند , برخی نقش آفرینی بیش تری یافتند وکار ساز شدند.ریاضیات , به دلیل استحکامی که در ذات خود داشت و به دلیل اتکاء بر" عدد " نمادهائی از مفهوم برابری را میان افراد جامعه می نمایاند.و چنانکه " بنیامین فارینگتن " میگوید , " تا نیمه , طعم و بوی " دموکراسی" می دهد; ضمن اینکه عدد , موجودیتی مفهومی خود که زاده از " منطق" بود را هرگز در سطح ثانوی یا فرعی قرار نمی داد.ویلیام موریس (
William Morris
) میگوید : "معماری شامل تمام محیط فیزیکیاست که زندگی بشری را احاطه میکند و تا زمانی که عضوی از اجتماع متمدنهستیم، نمیتوانیم از معماری خارج شویم، زیرا معماری عبارت است از مجموعه تغییراتو تبدیلات مثبتی که هماهنگ با احتیاجات بشر روی سطح زمین ایجاد شده است و تنها صحراهایدست نخورده از آن مستثنی هستند ".و همان گونه که می دانید شکل کلی فضای معماریبرانگیزاننده ادراک مخاطب خود خواهد بود. هندسه بدلیل نفی هرگونه هرج و مرج فضائی بهرشد رسیده را بوجود می آورد و در رشد شخصیت مخاطب خود نقشی ویژه دارد.آری هندسه تانیمه طمع و بوی دموکراسی می دهد.

فلورو به اتکاء شناخت کاملی که از دانشمندانبزرگ پیش از افلاطون داشت ((سقراط , لیمورگوس , فیثاغورس و دیگران)) , مفهوم افلاطونی((خدا-هندسه دان)) را تفسیر می کند : (( ....ریاضیات , در واقع , از آنجا که بر رویاعداد بنا شده است , چیز ها را به شکلی برابر توزیع می کند ; هندسه , چنان که بر رویتناسبات بنا شده است , چیزها را بر اساس شایستگی توزیع می کند. بنابراین هندسه هرجو مرج در دولت نیست , اما برعکس , در آن اثر گذاری مهمی را در زمینه متمایز کردن آدمیانخوب و بد اعمال می کند ; به این شکل , که نه بر مبنای اهمیت یا بر حسب اتفاق , امابر پایه تفاوت میان عادت سوء و خصیصه خوبشان پاداش می گیرند.این سیستم هندسی همان سیستممتکی بر تناسب است که خدا بر چیزها اعمال می کند و , (( تینداروس )) عزیز , این هماناست که عدالت و احقاق حق نامیده می شود.این سیستم به ما یاد می دهد که باید عدالت رامانند برابری مورد توجه قرار دهیم اما نه برابری را مانند عدالت ; و بنابراین , آنچهکه اکثریت آمال خود قرار می دهند از تمامی بی عدالتی ها بزرگتر است و خدا آن را ازدنیا دور کرده . زیرا غیر قابل عملی کردن بوده است ; اما او توزیع ثروت ها بر اساسشایستگی را از طریق ثبات بخشیدن به آن بر مبنای هندسه , یعنی بر حسب تناسب و قانون, مورد حفاظت قرار می دهد و نگاهش می دارد.))

<o></o>

سید حسین نصر در کتابش به نام علم در اسلامبر اهمیت هندسه در معماری اسلامی میگوید: " عشق مسلمانان به ریاضیات , خاصه هندسهو عدد , مستقیمآ به لب پیام اسلام مربوط است , که همانا عقیده توحید است و افزود کهدر جهان بینی اسلامی ویژگی تقدس ریاضیات در هیچ جا بیشتر از هنر ظاهر نشده است ; درهنر ماده به کمک هندسه و حساب شرافت یافته , و فضائی قدسی آفریده شده که در آن حضورهمه جایی خداوند مستقیمآ انعکاس یافته است.نقشهای هندسی بی نهایت گسترش پذیر , نمادیاست از بعد باطنی اسلام و این مفهوم صوفیانه " کثرت پایان ناپذیر خلقت , فیض وجوداست که از احد صادر می شود :کثرت در وحدت "

ابن خلدون می گوید : باید دانست که هندسهذهن را روشن و فکر را مستقیم می سازد.جمله براهین آن بس روشن و بسامان است.بعید استکه به استدلال هندسی خطا راه یابد , زیرا که سخت متقنن و منظم است.لذا فکری که پیوستهخود را به هندسه وا می دارد , بعید است که به خطا در افتد....همچنین دانشمندان هندسهرا قادر به برانگیختن روح برای تعمق در مراتب عالیتر ادراک می دانند.بورکهارت در کتاباصلی خود در زیبا شناسی , که در سال ۱۹۶۷.م با نام هنر مقدس در شرق و غرب از فرانسهبه انگلیسی ترجمه شد می گوید : آفت اصلی که باید از آن احتراز کرد این ذهنیت عالمانهاست که به همه آثار هنری از قرون گذشته چون پدیده هایی صرفآ تاریخی نظر می کنند کهبه گذشته تعلق دارد و ارتباط آن با زندگی امروز بسی ناچیز است....باید پرسید در هنراجداد ما چه چیزی بی زمان است.اگر این را تشخیص دهیم خواهیم توانست از این در ساختاردائمی زندگی عصر خود استفاده کنیم.