( مشاهده پاسخ شماره 1 تا 4 / از مجموع 4 پاسخ )

موضوع: يك خودكار آبي مگر چقدر خاطره دارد ؟

  1. #1

    پیش فرض يك خودكار آبي مگر چقدر خاطره دارد ؟

    يك خودكار آبي مگر چقدر خاطره دارد ؟
    بزرگ كه مي شوي ، تازه مي فهمي چقدر مثل كلاس اولي ها « آن مرد با اسب آمد » برايت ترانه خيز است . آن مرد آمد ،‌آن مرد با اسب آمد و اسطوره ها كفش هاي جغجغه اي پوشيدند و براي مدعيان عشق حكايت «عشق ز پروانه بياموز »را خواندند ...
    بزرگتر مي شوي و تازه به آغاز مي رسي ،‌جايي كه تلنگري مي آيد و يكي خسرو مي شود و يكي فرهاد .دختر و پسر ندارد. دو راهي بد و خوب است . يكي خسرو مي شود و ... يكي فرهاد.
    تو افول مي كني و خسرو مي شوي ،‌داد مي كشي ،‌شلوغ مي شوي ، ترمينال هزار بوسه ي بيهودگي ...تو عشق نمي داني ، اينجا آن مرد با زانتيا مي آيد و تو فقط لباسهايت هستي ! حالا ديگر به تو حاصلي ندارد غم روزگار گفتن . تو نمي فهمي پروانه جمع كردن چه معني مي دهد . تو فقط مي داني گوجه گران شده است و بايددرخت هاي انار را قطع كرد!
    بكاريم و بفروشيم و بخوريم و بخوابيم و گاهي گداري يار انار فروش ساغر به دست ! دلفريبان نباتي سرچهار راه زيور بسته اند ...تو حسن خداداد مي خواهي ، سيب مي خوري و به ياد مادرت « حوا » بوسه هاي مادرانه اش بوي سيب مي دهند . تازه مي فهمي خسرو كه عشق سرش نمي شود .
    مراد خسرو از شيرين كناري بود و آغوشي محبت كار فرهاد است و كوه بيستون سفتن
    اولين ناگهان زندگيست سر مي درسد و خسرو ،‌فرهاد مي شود .
    فرهاد مي شوي و تيشه به دست مي گيري ، آرام ،‌آرام ،‌آرام ... نبض گلها را مي گيري ، دور و دير مي شوي، حكايت پروانه و سكوت مي شوي ، حالا تو ستاره مي داني ،‌حالا گفتگو آيين درويشي نيست وگرنه از تو فرهادتر كه كسي نيست !فقط جان شيرينت اين قدر سوزناك نگاهم نكن ، دل ما دست و پا چلفتي است به خودكار آبي ام رحم كن ... تو كه مي داني نمي شود به گلها دست زد ، تو كه مي داني هميشه پيش پاي شيرين هزار بيستون است . « مجنون كه ليلي زود و نزديك نمي خواهد » ...
    بايد فرهاد بود و فهميد ، عشق صداي فاصله هاست ... تا روزي كه شيرينت در آب هاي جهان حل شود و تو آن وقت بفهمي اين ها نقاشي ليلي بوده اند ! حالا وصل ممكن مي شود و شيرين در ليلي آب هاي جهان حل مي شود...
    حالا هزار سال است معني سطرهاي بالا را مي داني ، اينها را توي كتاب ها خوانده اي ،‌اينها را توي دفترت نوشته اي حالا مي خواهي زندگي كني مثل يك شرقي « غزل آسمان » كه چشمهايش شرقي ترين شب دنياست .
    گاهي كمي نگراني !مي پرسي نكند فرهاد و بيستون قصه اند ؟ اما ته دلت مي داني شيرين كه قصه نيست ، ليلي آب هاي جهان كه قصه نيست . صداي شجريان مي آيد .. تنها صداست ... « ببار اي بارون ببار ...» حالا وقت آن است كه كمي جدي باشي ، ديناميك بخواني ،‌بدون آنكه هيچ تنش و كرنشي را استعاره از عبور ليلي بداني ... اينجا مجال استعاره نيست . تو مهندس فلزهاي سخت شده اي .
    اين را يواشكي مي گويم و تو نبايد بداني : فرهاد هم مهندس آهن و سنگ بود ! به جان شيرينش قسم تو حالا توامان نظامي و فرهاد شده اي . خودكار آبيت مي نويسد و فرهاد ديوانه ات...
    فرهاد نام ديگر هر ايرانيست ، كه بايد مدرسه برود و درس بخواند و يك دكتر حسابي شود و نام ديگرش را فراموش نكند . خاك مشرق زمين جاي انار و سيب و انگور است ، گوجه فرنگي و توت فرنگي بوته هاي سرزمين هاي ديگري هستند .
    تو نبايد نام ديگرت را فراموش كني و رنگ چشمهايت را كه لنز آبي اصلاً به موهاي مشكي ات نمي آيد . عشق مليت نمي شناسد اما بايد به سبك خودت باشي ، هم نسل خودت باشي و هم وطن روزهاي كودكيت كبوتران برج ميلاد ، كم از كبوتران برج پاريس ندارند !
    حالا لوله ي خودكارت اگر وارداتي باشد خيالي نيست ، اما از جوهر خودت در آن بريز.
    شعرهاي گوته را با صداي شجريان روي ملودي هاي بتهون بريز و در نارنجستاني حد فاصل حافظيه و تخت جمشيد ،كنار امامزاده اي كه هزار پنجره به بلنداي آسمان دارد گوش كن و نماز صبح را وقتي بخوان كه سپهري ،‌بودايش را به حج فرستاده باشد و شاملو ، آيدا را به چيدن گل هاي شعر فروغ.
    يادت باشد قطار سياست خاليست ، يادت باشد زير كمياب ترين نارون روي زمين ، موبايلت را خاموش كني و حساب هاي بانكي ات را فراموش و فقط به هندسه ي اهورايي برگ ها خيره شوي و زيردرخت سيب هر روز جاذبه را كشف كني ...
    فرهاد نام ديگر هر ايرانيست ، كه بايد توامان مجنون باشد و چمران باشد و ملاصدرا.از هر يك از اينها كه جا بماني ،‌جا مانده اي ! و يك نسخه ي تكراري خواهي شد ...
    اگر علي رديف شعرهايت باشد ،‌حافظ ترك شيرازش را مي آورد و مولانا شمسش را مي آورد و چمران شهيد بي جرم و جنايت شمشير غمش مي شود وتو در تاريخ سيال مي شوي و عاشقي مي كني و بزرگ مي شوي.
    فرهاد نام ديگر هر ايرانيست ...
    يادت باشد ليلي شايد به مكتب نرود و خط ننويسد و به غمزه مسئله آموز صد مدرس شود ،‌اما مجنون نبايد مدرسه اش را ول كند ! مجنون بايد در زلف چون كمندش بپيچد و چون مردي از سرزمين پارس در ثريا هم به دنبال ليلي بگردد.
    اگر چه ليلي نام ديگر انسان است ، اما تو ليلي نيستي ،‌دختر و پسر ندارد ،‌تو توامان نظامي و فرهاد هستي . دنيا يك ليلي بيشتر ندارد.
    فرهاد نام ديگي هر ايرانيست... و آرزوي پرواز هميشه به اختراع هواپيمايي منجر خواهد شد و آرزوي نور همه را اديسون مي كند ،‌اين شهر تاريك را روشن كن و‌اين آسمان بي پرواز را هواپيما باران كن.
    دل داده ام بر باد ، بر هر چه باداباد،
    [JUSTIFY][/JUSTIFY]
    شيرين تر از ليلي ، مجنون تر از فرهاد،
    از خاك ما در باد ، بوي تو مي آيد،
    تنها تو مي ماني ، ما مي رويم از ياد .
    آدمی پرنده نيست‌
    تا به هر کران که پرکشد، برای او وطن شود
    سرنوشت برگ دارد آدمی‌
    برگ‌، وقتی از بلندِ شاخه‌اش جدا شود
    پايمال عابران کوچه‌ها شود...

  2. #2
    مدیر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    34
    نوشته ها
    580

    پیش فرض پاسخ : يك خودكار آبي مگر چقدر خاطره دارد ؟

    سلام
    خسته نباشی
    خانم مهندس اگه میشه یه کم نوشتتون رو جالب تر بنویسین منظورم فونت و اندازشه
    دلم را در غمت کردم ز هر ویرانه ویرانتر
    چو دیدم دوست میدارد دلت دل های ویران را


  3. #3
    داره خودمونی میشه
    تاریخ عضویت
    Sep 2009
    سن
    37
    نوشته ها
    26

    پیش فرض پاسخ : يك خودكار آبي مگر چقدر خاطره دارد ؟

    با عرض سلام و سپاس.

    و اگر ممکنه یه کم کوهتاتر و مفیدتر(لطفا انتقاد پذیر باشید)
    نصیحتی کنمت بشنو بهانه مگیر هر آنچه ناصح مشفق بگویدت بپذیر.....

  4. #4

    پیش فرض پاسخ : يك خودكار آبي مگر چقدر خاطره دارد ؟

    با تشكر جالب بود . البته اگر با ويرايش و فونت بهتري تايپ مي شد .مخاطب بيشتري جلب مي كرد.
    آرمان گرايي و استوره پروري موتر متحركه جوانان هر مملكت هستند .اما در جايي كه آسمان را سيم خاردار مي كشند.
    بزرگي حسادت مي آورد. حسادت كينه به دنبال دارد.و كينه دروغ مي زايد .!!!

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. آشنایی با کارآفرینی
    توسط محمد سراج زاده در انجمن مقالات مهندسی شیمی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 02-11-2010, 04:04 PM
  2. طراح داخلی خانه خود باشید
    توسط محمد بهبهانی در انجمن مقالات مهندسی معماری
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 12-21-2009, 05:42 PM
  3. آشنایی با مبانی چاه‌نگاری
    توسط محمد بهبهانی در انجمن مقالات مهندسی شیمی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-22-2009, 09:30 AM
  4. کمپرسورهای تبرید ( Refrigeration Compressor )
    توسط محمد بهبهانی در انجمن مقالات مهندسی مکانیک
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-28-2009, 12:34 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •