دکتر شریعتی می گوید در حادثه کربلا با سه‌ نمونه شخصیت روبرو می‌شویم :

اول : امام حسین (ع)

حاضر نیست تسلیمِ حرفِ زور شود تا آخر می‌‌ایستد !
خودش و فرزندانش شهید می‌شوند. هزینه انتخابش را می‌‌دهد
و به چیزی که نمی‌خواهد تن‌ نمی‌‌دهد. از آب می‌گذرد، از آبرو نه‌ !

دوم: یزید

همه را تسلیم می‌خواهد. مخالف را تحمل نمی‌‌کند.
سرِ حرفش می‌‌ایستد. نوه‌ پیغمبر را سر می‌‌ٔبرد.
بی‌ آبرویی را به جان میخرد تا به چیزی که می‌‌خواهد برسد

سوم: عمرِ سعد

به روایتِ تاریخ تا روز ٨ محرّم در تردید است. هم خدا را می‌خواهد هم خرما،
هم دنیا را می‌خواهد هم اخرت. هم می‌خواهد حسین (ع)را راضی‌ کند هم یزید را ،
هم اماراتِ ری را می‌خواهد،هم احترامِ مردم را ،
نه‌ حاضر است از قدرت بگذرد ، نه‌ از خوشنامی، هم آب می‌خواهد هم آبرو ،
دستِ آخر اما عمرِ سعد تنها کسی‌ است که به هیچکدام از چیزهایی که می‌خواهد نمی‌‌رسد
نه سهمی از قدرت می‌‌برد نه‌ از خوشنامی...

ما آدمهایِ معمولی‌ راستش
نه جرات و ارادهِ امام حسین (ع) شدن را داریم،
نه قدرت و ابزارِ یزید شدن را
اما در درونِ همه ما یک عمرِ سعد هست !

من بیش از همه :

از عمر سعد شدن میترسم . . .