• _در سرزمین هرز سر شاخه های سبز نمیروید
  • _دشت ها الودست در لجنزار گل لاله نخواهد رویید
  • _مگر چه بود محبت که سنگ سنگش را به سر زدم با شوق؟!
  • _گیرم که اب رفته به جوی باز اید با ابروی رفته چه باید کرد؟!
  • _ما روزهای معرکه را در خواب بوده ایم
  • _گاهی سکوت واجه ی گویایی ست .یک اسب شیهه میکشد و سر نوشت ما تغییر میکند.
  • امشب صفای گریه من سیلاب ابرهای بهاران است این گریه نیست ریزش باران است.
  • من اگر برخیزم تو اگر برخیزی همه بر میخیزند
  • اشنایی با شور؟ و جدایی با درد؟ و نشستن در بهت فراموشی_یا غرق غرور؟من اگر ما نشوم تنهایم تو اگر ما نشوی خیشتنی...
  • ارزو میکردم که تو خواننده ی شعرم باشی _راستی شعر مرا میخوانی؟
  • در میان من و تو فاصله هاست گاه می اندیشم _میتوانی تو به لبخندی این فاصله را برداری!