صفحه 3 از 23 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین
( مشاهده پاسخ شماره 21 تا 30 / از مجموع 229 پاسخ )

موضوع: روزانه های دانشجوی تنبل

  1. #21

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط پروان نمایش پست ها
    بابا پسرها همشون دیونه هستند فقط کار خراب کن هستندکار دیگه ای که بلد نیستند این موفقیتهایی هم که می بینید از صدقه سری ما زنها هست راستی باید پیش آقای رضا زاده هم مثل مولوی یکی بود تا دیوان شمسی ساخته می شد
    بلههه پسرا دیونن چون روزهاشون شبه و شباشون یلداااا، چون غرق در تفکراتن ...

    چون مثل دخترا بستنی لیس نمیزنن و معشوقه هاشون رو ب خنده دعوت کنن

    اگه جلو دختر همسایه زمین بخورند از خجالت تا اخر عمر جلوش آفتابی نمیشن!!!

    آره پسرا دیونن چون افکارشان شده ناکجاآبادها و هیچستانهاااا

    ولی اینو بدان همین دیونه ها برعکس دخترها دنبال یه لنگه کفشن تا کفاش

    فکرم درهم برهمه تته پته مینویسم برمیگردم

    فعلاً

  2. #22

    پیش فرض

    امروز ی دوشنبه جالب و مفرح بود،البته صبح ی کم زیادی مفرح شدم

    آروز ب دلم موند صبح با خیال راحت تا هروقت میخوام بخوابم!!!چون اگر بخوام برم سرکار ک باید شش و نیم پاشم،اگرم برم دانشگاه ک هفت و نیم!!!

    خلاصه...ساعت شش صبح با سروصدای در و کوبیده شدن ی چیزی ب در از خواب بیدار شدم! ب زور چشم باز کردم.. بله...میز تلویزینی ک قرار بود بیارن آوردن!! اخه الان؟؟؟بازم خوابیدم...یک ساعت بعد رفیق مهربون جوگیر شده اومده صدا میکنه!!!

    دیگه خلاصه با غر زدنهای سکوتم، بیخیال من شد و رفتن صبحانه خوردن و من باز دوباره رفتم سراغ خواب تیکه پاره، بیچاره خودم ک شکل جیگر زلیخا شده بود!!

    دیگه ساعت 7 بود ک با صداهای ترسناک واقعا بیدار شدم،هم اطاقی بغلی هوس کرده بود واسه درشون حفاظ بذاره...ای خدااااااا...این وقت ؟؟ ی کم انصاف ب خدا خوب چیزیه...مراعات نمیکنن اصلاً... اخه چند روز پیش اطاق چهارم دزد زد، نزدیک 2میلیون لب تابو پول بنده خدارو بردن حالا اینا هم ترسیدن و...خلاصه...
    این از صبح!! البته یه سر به نت نزدم

    ی کم ک گذشت، تو خواب و بیداری بچه کوچیکه اس داد ک ما داریم میریم(همکارم) شماهم بیاید خوبه ها!! دایی اسحاقم هست (همکار دیگری که دایی صداش میزنیم)

    کلی سرو صدا کردم گفتم وایستید و بیایستید البته با اس...

    چقدر جمع خانوادگیمونو دوست دارم (اتاقو میگم محل کارو میگم) ،همه با هم صمیمی و راحتیم،و البته رابطه عاطفیمون خیلی قویه،مثل اکثر بچه ها، با مخالفام جورم و به موافقام جوره جورم!!

    درباره صبح تا ظهرم بهتره چیزی نگم البته شایدم بگم

    فعلندش
    ویرایش توسط Robot : 04-26-2010 در ساعت 11:08 AM

  3. #23

    پیش فرض

    امروز سرم خلوت بود،صبح ی کم اینجا رو جمع و جور کردم و در عین حال با خودم حرف میزدیم...گاهی بودن توحال خودم خودش ب اندازه ی دنیا برم آرامش و حرف نگفته و گفته داره!!
    حالا ممکنه مثل امروز این حرفها ب زبون بیاد،درباره همه چی...زندگی خودمون،آینده مون،جامعه،دانشگاهم،درسهام ،دوستام،فامیل و...حتی شام دیشب!!
    و از نگرانی و عصبانیتمون برای یک عدد نفس جان،ک بلاخره این گل پژمرده و،چی کار کنیم براش!! چگونه ترشی باهاش بندازیم خوشمزه تر میشه!! و چطور میشه ب نحو احسن ازش ترشی درست کرد و البته من ترجیح میدم در این زمین پیشقدم نباشم، ب هش گفتم بذار هرکار خودش دوست داره بکنه!!
    با این اخلاقهایی ک داره بهتره خودش انتخاب کنه! پس فردا دختر مردم میاد یقه مارو میگیره ک ای وااای...این چ جونوری بود ب من قالب شد چی بگم والا!!!

    تو همین حال و هوا بودم ک دوست جونم پیدا شد و فرمایشات کرد بیا عصر بریم من لباس بخرم!! منم خب... خیلی پسر خوبی ام! همچین اونو نیگاه کردم ک بنده خدا دیگه نگفت !!
    فقط گفت قبل از رفتن ی زنگ میزنم!! گفتم چششششششم عصری وقت دکتر داشت،

    سرشیفت نبود...من موندم و ی عالم خیالی !! همیشه وقتی تنهام موزیک خیی گوش میدم...با صدای بلند

    ی کم از این سریالای درپیتی ک دوبله کردن و تو این کانالهای بیگانه نشون میدن دیدم!! طرف انگار داره روزنامه میخوه! حس نداره واسه حرف زدن خسته شدم، حوصله ام سر رفت... رفتم سراغ جارو برقی! فکر کنم پسره خیلی دوستش داره، همیشه تو فکر این جارو هست!! صبح یا عصر!! اتاقو رو تمیز کردم... بعدم موزیک و بازم موزیک و دیگر هیچ ...

    آهاااااااااان!!یادم نبود...زلزله هم شدهمینجوری ک نشسته بودم، دیدم گرومپ! انگار همسایه خدامون جفت پا اومد رو زمین!! و دوباره گرومپ! با خودم گفتم یعنی چییییییییییی؟؟ک وقتی از اتاق بیرون رفتم،دیدم همه درباره زلزله حرف میزنن،و خب...همین دیگه بعضیا گفتن انفجاره

    خب دیگه قراره عصر بریم بیرون...

    بازم موزیک و موزیک و دیگر هیچ...

  4. #24

    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    رشته
    مهندسی شيمي
    سن
    35
    نوشته ها
    683

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط Robot نمایش پست ها
    امروز سرم خلوت بود،صبح ی کم اینجا رو جمع و جور کردم و در عین حال با خودم حرف میزدیم...گاهی بودن توحال خودم خودش ب اندازه ی دنیا برم آرامش و حرف نگفته و گفته داره!!
    ....
    خب دیگه قراره عصر بریم بیرون...

    بازم موزیک و موزیک و دیگر هیچ...

    پسر، مرسي تايپيك عالي رو درست كردي(روزانه های دانشجوی تنبل)
    تا اونجايي كه ميتوني سعي كن ادامش بدي.



    دوستان عزيز تشكر از اين تايپيك يادتون نره
    سبزتيم

    زانو نميزنم حتي اگر سقف آسمان از قد من كوتاه تر باشد

    (كورش كبير)


  5. #25

    Cool

    ببخشید شما که اشتیاق نوشتن دارید لطفا درست بنویسید که ما هم بتونیم بخونیم مهم این نیست که هر چی دلت خواست بنویسی مهم اینه که درست بنویسی تا خواننده نخواد خیلی اذیت بشه البته شما پسرها هیچوقت بلد نبودید بنویسید اما ..............اینم فکر کنم بخاطر دیونگیتون هست والا تا جایی که ما یاد داریم پسرها دنبال تیپ و غیر هستند نه دخترها

  6. #26
    داره خودمونی میشه
    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    نوشته ها
    34

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط پروان نمایش پست ها
    ببخشید شما که اشتیاق نوشتن دارید لطفا درست بنویسید که ما هم بتونیم بخونیم مهم این نیست که هر چی دلت خواست بنویسی مهم اینه که درست بنویسی تا خواننده نخواد خیلی اذیت بشه البته شما پسرها هیچوقت بلد نبودید بنویسید اما ..............اینم فکر کنم بخاطر دیونگیتون هست والا تا جایی که ما یاد داریم پسرها دنبال تیپ و غیر هستند نه دخترهاs000000z
    دخترکم ادبت و گربه خورده که اینطوری می گی شما دنبال مدید یا پسرااااااااا نبینماااااااااا دفعه اول و ابدت باشه
    بهترینم

  7. #27

    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    رشته
    مهندسی شيمي
    سن
    35
    نوشته ها
    683

    پیش فرض




    بچه ها بسه ديگه مگه اينجا زور خونست ما ميايم اينجا كه با تايپيكايي كه ميزاريم همديگه رو شاد كنيمويه چيزي به هم ياد بديم نه اينكه به همديگه بپريم
    خلاصه اين رسمش نيست...
    ویرایش توسط داراب حسن پور : 04-26-2010 در ساعت 07:08 PM
    سبزتيم

    زانو نميزنم حتي اگر سقف آسمان از قد من كوتاه تر باشد

    (كورش كبير)


  8. #28

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط پروان نمایش پست ها
    ببخشید شما که اشتیاق نوشتن دارید لطفا درست بنویسید که ما هم بتونیم بخونیم مهم این نیست که هر چی دلت خواست بنویسی مهم اینه که درست بنویسی تا خواننده نخواد خیلی اذیت بشه البته شما پسرها هیچوقت بلد نبودید بنویسید اما ..............اینم فکر کنم بخاطر دیونگیتون هست والا تا جایی که ما یاد داریم پسرها دنبال تیپ و غیر هستند نه دخترها
    آهااااااااااااااااااااااا ااای آههااااایاایااییییی آهااایاییییییییییییییییی ( انعکاس صدا بود )

    کجاها رو متوجه نمی شی شما امر کن،

    بچه ها اگه بد مینویسم عذر میخوام، ی لبخند ب لبتون بنشینه ما را بس

    قراره اینجا همگی باهم باشیم...

    پیشاپیش از رعایتتون خی لی مم نونم

    خدایا همه را ب راه راست هدایت فرما و ما را هم در کنار آنها رستگار فرما !


    یه خواهش ...

    بهداشت خیلی موهومه فراموش نشود

    با وجود همه شوخی هامون احترام مهمترین اصله

  9. #29

    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    36
    نوشته ها
    2,470

    Thumbs down

    این تاپیک اختصاصی جناب Robot هستش..
    یه اخطار به "law" و "پروان".. اگه دوباره بخواید تو کار Robot اختلال ایجاد کنید با من طرفید.. نمیزارید کارشو کنه..
    ا.. هی من هیچی نمیگم..


  10. #30

    Wink

    با سلام و عرض ادب خدمت تمامی عزیزان بخصوص جناب robot

    سخنی با robot
    من درسته در این تاپیک تا بحال شرکت و مطلبی ارسال نکردم ولی از ابتدا دنبال کردم دست نوشته های شما رو به دقت خوندم،حالب اینجاست که موقع خوندنش،واقعا حرفهاتون رو احساس میکنم چون واقعا طبیعی و ملموس هستند ولی نکاتی رو لازم دونستم که خدمتتون عرض کنم،شما به خوبی واقعیت زندگی خودتون رو نوشتید ولی آیا بهتر نیست در مورد خودتون و ویژگی های شخصیتون بیشتر بفرمایید؟!
    مثلا من به عنوان یک خواننده جویا شدم که شما در چه اداره ی کار میکنید و یا در چه رشته ای مشغول به تحصیل هستید و ...
    در پایان ضمن عرض تشکر و تقدیر بخاطر تاپیکی پر بازدیدی که ایجاد کرده اید از شما خواستارم که این راه را ادامه بدهید


    با سپاس
    ادمین

صفحه 3 از 23 نخستنخست 1234567 ... آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. دانشجوی دم بخت
    توسط فاطمه رشیدی در انجمن طنــــز
    پاسخ: 13
    آخرين نوشته: 05-07-2010, 01:07 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •