پدر در حال رد شدن از كنار اتاق خواب پسرش بود،
با تعجب ديد كه تخت خواب كاملاً مرتب و همه چيز جمع و جور شده.
يك پاكت هم به روي بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر».
با بدترين پيش داوري هاي ذهني پاكت رو باز كرد و با دستان لرزان نامه رو خوند
پدر در حال رد شدن از كنار اتاق خواب پسرش بود،
با تعجب ديد كه تخت خواب كاملاً مرتب و همه چيز جمع و جور شده.
يك پاكت هم به روي بالش گذاشته شده و روش نوشته بود «پدر».
با بدترين پيش داوري هاي ذهني پاكت رو باز كرد و با دستان لرزان نامه رو خوند
خط نوشتم گریه کردم زار زار
من نمانم خط بماند یادگار
فکر کنم قبل از رسیدن به پاورقی پدره یه سکته زده باشه
دلم را در غمت کردم ز هر ویرانه ویرانتر
چو دیدم دوست میدارد دلت دل های ویران را
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)