من باختم و او بُرد
دلم را می گویم!
چقدر شیرین است،
همچون بازی قایم باشک دوران کودکی
که تو چشم می گذاشتی
و من همیشه
زیر پَر چادر مادرم گُم می شدم..!
من باختم و او بُرد
دلم را می گویم!
چقدر شیرین است،
همچون بازی قایم باشک دوران کودکی
که تو چشم می گذاشتی
و من همیشه
زیر پَر چادر مادرم گُم می شدم..!
ویرایش توسط مریم : 11-08-2021 در ساعت 03:48 AM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
قایم باشک ...
تو چشم می گذاری ...
من، فقط صفر ثانیه
از تو جدا می شوم
سیب می خورم
پایین می روم
سنگین می شوم
آنگاه
من عاشق می شوم
تو متعال می گردی ...
...
این بار
من چشم می گذارم ...
تو عاشق می شوی
من متعال...
....
من و خدا
بارها و بارها
این بازی را تمام کرده ایم ...
ویرایش توسط مریم : 11-08-2021 در ساعت 03:51 AM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
در این سفید پوشیِ بی انتهای کوه ها
سرگرمی ام
نه درست کردنِ آدم برفیِ بزرگی است
که دل خوش کند
به سوژه ی عکس های دیگران بودن !
و نه پرتابِ گوله های برف به آدم هایی است
که تلافی کرده باشم
نشانه گیری های دقیقشان به سویم را ....
تنها دوست دارم
جا روی جای پاهایی بگذارم
که تازه به جا مانده اند از او
و تمام کنم این قایم باشک بازیِ همیشگی را !!
ویرایش توسط مریم : 11-08-2021 در ساعت 03:55 AM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
از قایم باشک های واقعی
زندگی هم قدری حرف بزن
حتی اگر در بیمارستان هستم
از تلخ و شیرین و شور و ترش
و ملس اش
حتی اگر در سینما نشسته ام
قطار دودره بازی آدمها
سیاستمدارها
جانی ها
خداشناس و خدانشناس ها
روی ریل ناتمام است
حتی اگر در تیمارستان هستم
از ونگ ونگ و گریه نوزاد
تازه متولد شده حرف بزن
از فین دماغ کودکانه
از دندان سفید بچه ای
که سیب قرمز گاز می زند
میشود کتابی کرد
حرف بزن
شاید فیلسوفها قادر به درک
نوشتن شان نبوده اند....
سعید.قاسم مختاری
ویرایش توسط مریم : 11-08-2021 در ساعت 04:02 AM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
آفتابگردان
لحظه ای از خورشید چشم بر نمیدارد
نکند ثانیه ای از نگاه ِ نور جداشود
هنگامۀ غروب ِ سرخ
سر، در گریبان و چشم ، در راه
میافتد و میماند
در شعبدۀ قصۀ روز
که از مشرق ، به مغرب ، رسید
آسمان را از حجم ِ نیاز ، پر کرد
وبا فریب ِ (قایم باشک)
تا چشم گذاشت
او را به دست ِ شب سپرد
دلداریهای مهتاب
در ملودی دور شدن ِ قدمهای خورشید
پیچید
و
شبانۀ (شبهای بی قرار)
سرودن گرفت
ویرایش توسط مریم : 11-08-2021 در ساعت 04:06 AM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
کاش
برمی گشتیم به اون موقع ها
که دلخوشی هامون
شب قبل از اردوهای مدرسه بود،
ساک هامونو می بستیم و
تا صبح از ذوق
خوابمون نمی برد.......
ویرایش توسط مریم : 11-08-2021 در ساعت 05:14 PM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
یه سری حرفام هست
نه گفته میشه و نه شنیده میشه...
نه میشه نوشتشون
و نه میشه خوندشون...
همینا میشن بغض
و ته نشین می شن توی گلوی آدم
و بالاخره یه شب راه نفسشو میبندن
و صبح که شد
همه توی گوش هم پچ پچ میکنن:
فلانی که چیزیش نبود...
راستی چی شد مُرد!؟؟
ویرایش توسط مریم : 11-08-2021 در ساعت 05:16 PM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
روزی که بتونی
با پولدارتر از خودت همنشینی کنی
و معذب نشی
با فقیرتر از خودت بشینی
و خردش نکنی
با باهوشتر از خودت باشی
و همصحبت بشی
با کمهوشتر از خودت باشی
و مسخرش نکنی
با عقاید و سلایق دیگران کاری نداشته باشی
با زندگی شخصی بقیه کاری نداشته باشی
اونوقت میتونی بگی
انسانی
ویرایش توسط مریم : 11-08-2021 در ساعت 05:18 PM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
توی یه بخشی از کتاب
"هنر خوب زندگی کردن"
نوشته:
اصلا فکر نکنید
که نظر ندادن شما توی هر موضوعی
دلیل بر کم هوشی شماست.
کاش اینو خیلی ها می فهمیدند!!!!!
ویرایش توسط مریم : 11-08-2021 در ساعت 05:19 PM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
جوونی
مث گوگرد سر کبریته,
یه چند باری فرصت داری
تلاش کنی
روشن شی,
اگر شدی
که تا آخر عمر روشنی,
اگر نه که
گوگرده می ریزه
و می مونه
یه چوب خالی!!!!
ویرایش توسط مریم : 11-08-2021 در ساعت 05:21 PM
زندگی یعنی یک سار پرید
به همین آسانی.....
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)