بابت آرزوهایی که محقق نشدند،
بیتابی نکن.
گاهی همین محقق نشدن آرزوها،
جلوی رنجها
و مصیبتهای بعد از آن را میگیرد …
بابت آرزوهایی که محقق نشدند،
بیتابی نکن.
گاهی همین محقق نشدن آرزوها،
جلوی رنجها
و مصیبتهای بعد از آن را میگیرد …
ویرایش توسط مریم : 11-07-2021 در ساعت 01:43 AM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
ﭘﺴﺮ ﮐﻮﭼﮏ ﺑﻪ ﭘﺪﺭﺵ ﮔﻔﺖ :
ﭘﺪﺭ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺳﺮ ﭼﻬﺎﺭﺭﺍﻩ ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﺩﯾﺪﻡ ،
ﺑﯿﭽﺎﺭﻩ ﭼﻪ ﺍﺩﺍﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ ﺩﺭمی آﻭﺭﺩ
ﺗﺎ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻪ ﺍﻭ ﭘﻮﻝ ﺑﺪﻫﻨﺪ ؛
ﻭﻟﯽ ﭘﺪﺭ ،
ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺧﻮﺷﻢ ﺁﻣﺪ
ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺍﺩﺍ ﺩﺭ ﻣﯽ ﺁﻭﺭﺩ
ﻭ ﻣﯽ ﺭﻗﺼﯿﺪ ،
ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﭼﺸﻢ ﻫﺎش
ﺧﯿﻠﯽ ﺷﺒﯿﻪ ﺗﻮ ﺑﻮﺩ …
ﺍﺯ ﻓﺮﺩﺍی آن روز
ﻣﺮﺩﻡ ﺣﺎﺟﯽ ﻓﯿﺮﻭﺯ ﺭﺍ
ﺑﺎ ﻋﯿﻨﮏ ﺩﻭﺩﯼ ﺳﺮ ﭼﻬﺎﺭﺭﺍﻩ ﺩﯾﺪﻧﺪ !
ویرایش توسط مریم : 11-07-2021 در ساعت 01:44 AM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
حتی اگر مطمئن شدی
که هیچوقت دستت رو نمیشه،
بازم «خیانت»نکن.
هیچی زیباتر از این نیست
که آدم
پیش وجدان خودش
سربلند باشه.
ویرایش توسط مریم : 11-07-2021 در ساعت 01:45 AM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
ولی خیلی بدِ
که آدم نمیدونه کِی آخرین بارِ
آخری بغل
آخرین بوسه
آخرین حرفا
آخرین دعوا
آخرین خدافظی
اگر آخرین ها رو میدونستیم
کسی چه می دونه،
شاید رفتارمون عوض میشد.
ویرایش توسط مریم : 11-07-2021 در ساعت 01:46 AM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
اینکه می بینی کسی هست
که می تونه حالتو خوب کنه،
آرومت کنه،
ولی انجامش نمیده
خیلی سخت تر از
خودِ بی کسیه
ویرایش توسط مریم : 11-07-2021 در ساعت 01:47 AM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
خواستند یوسف را بکشند، یوسف نمرد؛
خواستند آثارش را از بین ببرند، ارزشش بالاتر رفت.
خواستند او رابفروشند که برده شود،پادشاه شد.
خواستند محبتش از دل پدرخارج شود، محبتش بیشتر شد!
از نقشه های بشر نباید دلهره داشت؛
چرا که اراده ی خداوند بالاتر از هر اراده ای است..
یوسف میدانست،
تمام درها بسته هستند،
اما به خاطر خدا،
حتی به سوی درهای بسته هم دوید
و تمام درهای بسته برایش باز شد.
اگر تمام درهای دنیا هم به رویت بسته شد،
به دنبال درهای بسته برو
چون خدای "تو" و "یوسف" یکی ست.
این متن درست نیست :
درسته خدای من و یوسف یکیست..
اما من و یوسف نزد خدا یکی نیستیم!!!
ویرایش توسط مریم : 11-07-2021 در ساعت 01:49 AM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
ویرایش توسط مریم : 11-06-2021 در ساعت 01:58 AM
و خدا برای من کافیست...
ویرایش توسط مریم : 11-06-2021 در ساعت 02:06 AM
اگر اونروز که سرتون خورده بود به میز
مامانتون میز و نمیزد
که شما احساس بهتری پیدا کنین
و گریهتون بند بیاد،
الان تو سن خدا سالگی
برای آسیبهایی
که در اثر اشتباهات خودتون بهتون خورده
دنبال مقصر
در زمین و آسمانها نمیگشتید.
ویرایش توسط مریم : 11-07-2021 در ساعت 01:50 AM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
عتیقه فروشی در روستایی به منزل رعیتی ساده وارد شد.
دید کاسه ای نفیس و قدیمی دارد که در گوشه ای افتاده
و گربه در آن آب میخورد،
دید اگر قیمت کاسه را بپرسد
رعیت ملتفت میشود
و قیمت گرانی بر آن می نهد،
لذا گفت:
عمو جان چه گربه قشنگی داری
آیا حاضری آن را به من بفروشی؟
رعیت گفت چند می خری؟
گفت: یک درهم.
رعیت گربه را گرفت
و به دست عتیقه فروش داد
و گفت: خیرش را ببینی.
عتیقه فروش
پیش از خروج از خانه با خونسردی گفت:
عموجان
این گربه ممکن است
در راه تشنه اش شود
بهتر است کاسه آب را هم به من بفروشی!
رعیت گفت:
قربان
من با این وسیله تا به حال پنج گربه فروخته ام.
کاسه فروشی نیست،
عتیقه است.!
*دیگران را احمق فرض نکنیم !
ویرایش توسط مریم : 11-07-2021 در ساعت 01:52 AM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)