دو چشم من چو جیحون شد ز گریه *** که آن گوهر در این دریا کجا شد
دو چشم من چو جیحون شد ز گریه *** که آن گوهر در این دریا کجا شد
ای کاش یاد بگیریم که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالابگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ دنده های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.
برگرفته از کتاب طراحی اجزا ماشین نوشته جوزف شیگلی
║▌█│║▌║│█║▌║█║Copyright © 2013-2014™
نبود کسی دیگه؟!!!
همه خوابن؟!!!!!!!
پس بای
ای کاش یاد بگیریم که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالابگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ دنده های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.
برگرفته از کتاب طراحی اجزا ماشین نوشته جوزف شیگلی
║▌█│║▌║│█║▌║█║Copyright © 2013-2014™
دارم از زلف سیاهش گله چندان که مپرس /که چنان زو شده ام بی سر و سامان که مپرس
سلام
من دقیق نفهمیدم..
باید شعرها از خودمون باشند یا مشاعره با شعر های تمام شاعران...
منم مثل روبوت از چنین تایپیکایی کلی خاطره دارم..
به هر حال من با شعرهای خودم ادامه میدم هر جا کم آوردم که صد در صد میارم میرم سراغ شاعرای دیگه..:
سوختم از عشق تو اما تو را باکی نبود...
بی پر و بی بال گشتم در دلت جایی نبود...
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
سلام دينا خانوم
چه از خودتون چه از ديگران فقط برسون
با تشكر از شما و شعر زيباتون
در خزان با سرو و نسرینم بهاری تازه بود/ در زمین با ماه و پروین آسمانی داشتم
جناب حسن پور عزیز دیشب نیمه کاره رهاش فرمومدین!
ای کاش یاد بگیریم که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالابگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ دنده های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.
برگرفته از کتاب طراحی اجزا ماشین نوشته جوزف شیگلی
║▌█│║▌║│█║▌║█║Copyright © 2013-2014™
من آن گلبرگ مغرورم که میمیرم زبی آبی
ولی از خفت و خاری پی شبنم نمی گردم..
ویرایش توسط مریم : 05-08-2010 در ساعت 01:31 PM
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
ای کاش یاد بگیریم که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالابگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ دنده های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.
برگرفته از کتاب طراحی اجزا ماشین نوشته جوزف شیگلی
║▌█│║▌║│█║▌║█║Copyright © 2013-2014™
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)