دوستی با هر که کردم خسم مادرزاد شد
آشیان هر جا گزیدم کلبه ی صیاد شد
آن رفیقی را که با خون دلم می پروردمش
وقت مردن بر سر دار آمد و جلاد شد
دوستی با هر که کردم خسم مادرزاد شد
آشیان هر جا گزیدم کلبه ی صیاد شد
آن رفیقی را که با خون دلم می پروردمش
وقت مردن بر سر دار آمد و جلاد شد
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
دوش رفتم به در ميكده خواب آلوده
خرقه تر دامن و سجاده شراب آلوده
شرو ع کن :
یک قدم با تو ، تمام گام های مانده اش با من
دانلود جزوه مصاحبه های عقیدتی و سیاسی کلیه ارگان ها و سازمانهای دولتی
☺҂☻҂کــوچه بــاغ خــاطــرات҂☻҂☺
هرگز نزید به کام عاشق معشوق
معشوق که بر مراد عاشق زید اوست
از دیدن اغیار چو ما را مدد است
پس فرد نهایم و کار ما در عدد است
از نیک و بد آگهیم و این نیک و بد است
هردل که نه بیخود است زیر لگد است
از عهد مگو که او نه بر پای منست
چون زلف تو عهد من شکن در شکن است
از مولانا
ویرایش توسط احسان صمصامی : 10-13-2010 در ساعت 06:20 AM
و تو!
دختر بی بازگشتِ گریه ها!
از یاد نبر كه ساده نویسی،
همیشه نشان ساده دلی نیست!
پس اگر هنوز
بعد از گواهی گریه ها در دفترم می نویسم:
«باز می گردی»
به ساده دل بودنم نخند!
اشتباه مشترك تمام شاعران این است،
كه پیشگویان خوبی نیستند ...
ترکيب طبايع چون بکام تو دمي اسـت
رو شاد بزي اگرچه برتو ستمي اسـت
با اهـل خـرد بـاش کـه اصـل تـن تـو
گردي و نسيمي و غباري و دمي است
از خيام
تو بگذار مست ِمست باشم همین چند لحظه ی باقی
که از یادم رود در سینه ام، دارم چنین داغی!
تو بُگذار و گذر از من؛ در این چند لحظه ی باقی
نمی ترسم!صدایش کن، که جامم پر کند ساقی
نمی ترسم ! صدایش کن ! که می بخشد خداوندم
نمی خواهد که با این غم از این جا رخت بربندم
زندگی یعنی یک سار پرید..
به همین آسانی..
ميان زهد و رندى ، عالمى دارم ، نمى دانم
كه چرخ از خاك من ، تسبيح يا پيمانه مى سازد
و تو!
دختر بی بازگشتِ گریه ها!
از یاد نبر كه ساده نویسی،
همیشه نشان ساده دلی نیست!
پس اگر هنوز
بعد از گواهی گریه ها در دفترم می نویسم:
«باز می گردی»
به ساده دل بودنم نخند!
اشتباه مشترك تمام شاعران این است،
كه پیشگویان خوبی نیستند ...
دِلم گرفته دوباره هوای تو رو داره
چشمای خیسم واسه، دیدنت بیقراره
این راهه دورم ، خبر از دله من که نداره
آروم ندارم یه نشونه میخام واسه قلبم جز این نشونه
واسه چیزی دخیل نمی بندم این دله تنهام دوباره هوای تو رو داره
دلم گرفته
زندگی صحنه یکتایی هنرمندی ماست، هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود صحنه پیوسته بجاست خرم آن نغمه که مردم بسپارند به یاد
هردم از آیینه میپرسم ملول
چیستم دیگر به چشمت چیستم؟
لیک در آیینه می بینم که وای
سایه ای هم زآنچه بودم نیستم
خط نوشتم گریه کردم زار زار
من نمانم خط بماند یادگار
تا ابد بوی محبت به مشامش نرسد *** هر که خاک در میخانه به رخساره نرفت
در گلستان ارم دوش چو از لطف هوا *** زلف سنبل به نسیم سحری می آشفت
گفتم ای مسند جم جام جهان بینت کو *** گفت افسوس که آن دولت بیدار بخفت
سخن عشق نه آنست که آید به زبان *** ساقیا می ده و کوتاه کن این گفت و شنود
اشک حافظ خرد و صبر به در یا انداخت *** چه کند سوز غم عشق نیارست نهفت
و تو!
دختر بی بازگشتِ گریه ها!
از یاد نبر كه ساده نویسی،
همیشه نشان ساده دلی نیست!
پس اگر هنوز
بعد از گواهی گریه ها در دفترم می نویسم:
«باز می گردی»
به ساده دل بودنم نخند!
اشتباه مشترك تمام شاعران این است،
كه پیشگویان خوبی نیستند ...
در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)