بشکست پای جرم و جنایت به حق ولی
مردم برای بردن باطل به سر شدند
دیگر زمانه ضامن دین کسی نبود
وقتی خسان شب عرفای سحر شدند
خورشید پشت ابر وقایع اسیر بود
اما زمینیان پی نور قمر شدند
شمعی ضعیف می طلبد یاوری ولی
طوفان صفت ز شعله او در گذر شدند
دارد صدای لطف خدا می رسد به گوش
اما دریغ مسجد و میخانه کر شدند