
هم نفس
زير آسمان خدا حال و هوايي دارد كه شايد اگر ساعت ها
در آن موقعيت قرار بگيري گذر زمان را احساس نخواهي كرد.
فضاي روحاني اين مكان آن قدر شگفت انگيز و رويايي است
كه بي اختيار محو آن شده و نمي تواني چشم از آن برداري!
نگاهم امشب بي اختيار به رقص شبانه ي ستارگان افتاده است !
اي عزيزي كه مي گفتي از نگاه به آسمان شب مي ترسي،
اي عزيزي كه مي گفتي از نگاه به اين همه عظمت
و اين همه شكوه مي ترسي.
لحظه اي بانگاهي ديگر به آسمان خيره شو،
خود را از ياد ببر و به اين بيانديش كه آسمان خدا ،
اكنون آسمان قلب توست.و ذهنت تك ستاره اي است
از اين عالم هستي!
به قول سهراب چشمها را بايد شست جور ديگر بايد ديد!
امشب از ورته ي تنهايي ام به اين رسيدم
كه هيچكس جز خدا هميشه همدم خلوتگه تنهايي هايم نيست.
تنها اوست كه هميشه در كنار من است و هرگزتنهايم نمي گذارد .
تنها اوست كه هيچ انساني حتي در سخت ترين
و دردناكترين زندانها نمي تواند ما را وا دارد كه بي او باشيم.
من تك درخت اين باغچه ي حياط ديگر احساس تنهايي نمي كنم،
چون مي دانم خدايي كه بزرگش مي خوانم در كنار من است ،
به صحبتهايم گوش مي دهد و اشك چشمانم را مي بيند.
امشب هم نفسهاي زندگي ام
دقايق خود را در كنار يكديگر مي گذرانند ومن نفسي جدا مانده
از اين درياچه ي پر جوشش ، لحظه هاي ناب تنهايي خود را
با هم نفس ديگري ،
كه همنفس اصلي همه ي انسانهاست مي گذرانم.
امشب به ياد همه ي لحظات با هم بودن دستي بر قلم بردم
و فقط براي شما نوشتم.
و به ياد همه ي لحظات تنهايي هايمان .
كاش اندك لحظه اي بيشتر در ركاب شما مي بودم.
تقديم به همه ي همنفس هاي عزيزم.
یادشان گرامی..