صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
( مشاهده پاسخ شماره 11 تا 20 / از مجموع 20 پاسخ )

موضوع: شعر با گويش شيرين دشتستاني(شما هم شعر اضاف كنيد)

  1. #11
    مدیر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    رشته
    مهندسي شيمي
    سن
    34
    نوشته ها
    592

    پیش فرض

    با كسب اجازه از بقيه دوستان بويژه آقاي كدخدا صفت ، معني كامل اين شعر براي دوستاني كه احياناً با خوندن اون مشكل دارند قرار ميدم .البته اگه دوستان تو معني اون مشكلي ديدند ميتونند بگن تا اصلاحش كنم .

    صبح شده آفتاب زده اي يار پاشو/ همه عالم بيدار شدن ،‌ پاشو
    تا چقر بيهوده بخوابي تا بيان رو سرت / تا نبردن دارت بزنن پاشو
    اگه پانشي مرده خورها ميخورنت / اگه ميخواي كفتار قورتت نده ، پاشو
    به خواب مرگ رفتي؟ گله گوسفندها رو بردند تا پشت كوه / اي كمك ،‌اي خبردار ،‌ پاشو
    تو نشين تا بيان و دستهات رو ببندن / دشمن اومد تا پشت ديوار ، پاشو
    قطار تيرها و تفنگ رو به پشت كول بينداز / خنجر سر كج (دشنه ) را بردار ،‌پاشو
    انتظار اينكه كس ديگري قافله را رد بكنه / فكر اينه كه كي با كي يارو هميار ، پاشو
    نگو كسي نيست تا پشت سرش قيام كنم / بگو خودم ميشم رهبر و سردار ، پاشو
    رستم زال تويي ، خون سياوش رو بگير / پر سيمرغ را آتش بزن ،‌ پاشو
    زندگي ميگن هنره ، مردن هم ميگن هنره / اما هر دوتاش مرد هنردار لازم داره ،‌ پاشو
    وقتي پا در عرصه جهان مي گذاريم بر بال تاريخ سوار شده ايم و عمل ما ماندگار مي شود و هزاران فرزند به دنيا نيامده اين سرزمين ،‌عزت فردايشان را از بازوان و انديشه ما مي خواهند .
    نادر شاه

  2. #12
    مدیر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    رشته
    مهندسي شيمي
    سن
    34
    نوشته ها
    592

    پیش فرض

    اين هم فايل صوتي اين شعر با صداي استاد ايرج شمسي زاده براي اونهايي كه ميخوان آشنايي بيشتري با شعرهاي محلي ما پيدا كنن .

    http://hotfile.com/dl/43154259/51746...deh_2.rar.html
    وقتي پا در عرصه جهان مي گذاريم بر بال تاريخ سوار شده ايم و عمل ما ماندگار مي شود و هزاران فرزند به دنيا نيامده اين سرزمين ،‌عزت فردايشان را از بازوان و انديشه ما مي خواهند .
    نادر شاه

  3. #13

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط مسعود جعفرزاده نمایش پست ها
    با كسب اجازه از بقيه دوستان بويژه آقاي كدخدا صفت ، معني كامل اين شعر براي دوستاني كه احياناً با خوندن اون مشكل دارند قرار ميدم .البته اگه دوستان تو معني اون مشكلي ديدند ميتونند بگن تا اصلاحش كنم .

    صبح شده آفتاب زده اي يار پاشو/ همه عالم بيدار شدن ،‌ پاشو
    تا چقر بيهوده بخوابي تا بيان رو سرت / تا نبردن دارت بزنن پاشو
    اگه پانشي مرده خورها ميخورنت / اگه ميخواي كفتار قورتت نده ، پاشو
    به خواب مرگ رفتي؟ گله گوسفندها رو بردند تا پشت كوه / اي كمك ،‌اي خبردار ،‌ پاشو
    تو نشين تا بيان و دستهات رو ببندن / دشمن اومد تا پشت ديوار ، پاشو
    قطار تيرها و تفنگ رو به پشت كول بينداز / خنجر سر كج (دشنه ) را بردار ،‌پاشو
    انتظار اينكه كس ديگري قافله را رد بكنه / فكر اينه كه كي با كي يارو هميار ، پاشو
    نگو كسي نيست تا پشت سرش قيام كنم / بگو خودم ميشم رهبر و سردار ، پاشو
    رستم زال تويي ، خون سياوش رو بگير / پر سيمرغ را آتش بزن ،‌ پاشو
    زندگي ميگن هنره ، مردن هم ميگن هنره / اما هر دوتاش مرد هنردار لازم داره ،‌ پاشو


    با درود وسپاس بي كران از شما دوست عزيز اميدوارم با تعاملي سازنده در زمينه شعر بويژه شعر محلي بتوانيم پست هاي زيبا وپر معني .مفهومي براي دوستان بگذاريم.
    با تشكر
    همراه شو عزيز ...

  4. #14
    مدیر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    رشته
    مهندسي شيمي
    سن
    34
    نوشته ها
    592

    پیش فرض

    يك دو بيتي از جناي آقاي محمد غعلامي : (دشتستون)

    وُ عشق تـــــــو سر و سامون ندارُم

    تو ايي رَه غــــــيرِ فرش جون ندارُم


    بـه جون هر کســـــي که مي پـرستي

    عزيــــــــزي غيـــــرِ دشتسون ندارُم

    ویرایش توسط مسعود جعفرزاده : 05-17-2010 در ساعت 01:27 PM
    وقتي پا در عرصه جهان مي گذاريم بر بال تاريخ سوار شده ايم و عمل ما ماندگار مي شود و هزاران فرزند به دنيا نيامده اين سرزمين ،‌عزت فردايشان را از بازوان و انديشه ما مي خواهند .
    نادر شاه

  5. #15

    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    36
    نوشته ها
    123

    پیش فرض

    ولاتِ مانه تَو سي جي گرفته


    ولاتِ مانه تَو سي جي گرفته
    دسِ سي جي نفس تنگي گرفته
    نهاتر تو سيك ميفتا ور ديمش
    ترقي كرده تو سي جي گرفته
    نه ئي توكو تولارِ دشتستونه
    خزر تا بيخه يِ دشتي گرفته
    كسي نيسي كه بي سي جي بگرده
    و هر ده تي يكيش نقدي گرفته
    چه نقديني،چه قرضيني،چه قسي
    دُزيش صدتا،يكيش پيلي گرفته
    غلو تك مي زنه،پاش واميرخصه
    طير سي جي شِ ،جي سي دي گرفته
    بخالش نِشسته ري پارسِ جنوبي
    فرافرگازِ بي معني گرفته
    سر پيچل چنوني وره ويمو
    كه ميگي قاوي يِ اَشتي گرفته
    بچه ي مردم ميارن نمره بيس
    بلا نسبت بچه ي ما … گرفته
    بيو سي محمدو وريش و پشمش
    يه دس فرمون،يه دس تزوي گرفته
    سوتا نصفه ديه چادر نشينش
    پس تركش شري كشتي گرفته
    ككي باقي گرفتن پايه ي يك
    ككي ما تازه دو شخصي گرفته
    خوشا حال كسي كه غم نداره
    گپل جندي مونه شوخي گرفته
    دل بدبخت ِ مو بازم غمينه
    دواره بونه ي چوشيِ گرفته

    «كمالي»بسكه ديده بي رسيمي
    دلش از قحط فرهنگي گرفته

    و تو!
    دختر بی بازگشتِ گریه ها!
    از یاد نبر كه ساده نویسی،
    همیشه نشان
    ساده دلی نیست!
    پس اگر هنوز
    بعد از گواهی گریه ها در دفترم می نویسم:
    «باز می گردی»
    به ساده دل بودنم نخند!
    اشتباه مشترك تمام شاعران این است،
    كه پیشگویان خوبی نیستند
    ...

  6. #16

    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    36
    نوشته ها
    123

    پیش فرض

    بلکم بیشتر...

    دشتستون فرق سرم تانک پام سیت بیقرارآویده بلکم بیشتر
    لُـکّـه بی اَســو خیــالم بوت فهـمیـده چَـهارآویده بلکم بیشتر
    دوکشه اُمشـوو موکهـنُـنـدِنه پاک گُـنجل شیرغم دیرت بیـدن
    مِی کراخه ی گِـنُمیـنی که پُرِ مـوری سـوارآویـده بلکـم بیشـتر
    اورغربت تو دلم نافِ زمیـن هِـشـته وسیلاویه امشـو حکماً
    ای خشم پاک وغُناهِشـتِ دره ی گِروه بیـدارآویده بلکم بیشـتر
    آرمونم سی یه دعـفه ی دیه شو نصوِ شـول بنگِ فُـیز اِشـنُـفتن
    مثِ تـریاکیِ پیری که سی نیم بـسّی خمار آویده بلکـم بیشتر
    وختی وَت ری میکنم خُرجِ دلم میله بُنی غصّه ش خالی کردن
    مثِ خلفـه ی که ول آوو پس چن رو که چِـدار آویده بلکـم بیشتر
    مث بَهلِوور تشـنه ی که سیِ اولهگـه عزیزی سی موبلکم بختـر
    مث خشکی سی غُراوی که وطیـفونی دچارآویده بلکـم بیشتر
    غلّه کالل ای موسـم غرقِ کُله غوره یه مثـماله وزنَـگُل پا کُو
    تـل وتمبال ودره پاک وشـدشـنبو نـدیارآویـده بلـکـم بیشـتر
    سر کـلوند مو افتاده ورشکُـندُمه دل محضِ بُرازگون رفتن
    بخـدا قـسّم رنگـم وخجالـت مـث نارآویـده بلـکـم بیـشـتر
    توعزیزی سی مواَنّا سی سوخ زارخَشو نم نمِ بارون رِختن
    قـد افـتوسی خسـیلی که سیـه گیـر کُنارآویده بلکـم بیـشتر
    چه کنـم بهـز یو وَم نمیا شرح فراق تـُنه دادن بیـشتر
    اِی دریغاکه کمالی مث لاتِ تُوقمار آویده بلکـم بیشتر

    هشصد

    و تو!
    دختر بی بازگشتِ گریه ها!
    از یاد نبر كه ساده نویسی،
    همیشه نشان
    ساده دلی نیست!
    پس اگر هنوز
    بعد از گواهی گریه ها در دفترم می نویسم:
    «باز می گردی»
    به ساده دل بودنم نخند!
    اشتباه مشترك تمام شاعران این است،
    كه پیشگویان خوبی نیستند
    ...

  7. #17

    پیش فرض

    دوستان لطف کنند اسامی شاعران عزیز رو هم قید کنند

    که در دو شعر بالا جناب آقای فرج ا.. کمالی شاعر آن میباشند

  8. #18

    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    36
    نوشته ها
    123

    پیش فرض

    دشتسون دیر(1) تو هر شو مو و پلورده(2)و توو(3)
    تَش و چاله ی دلمو ای چشَل غرقه وِ اُو

    تیرِ مرزنگَل(4) خیسم که مثه گُرد(5) و شهار

    درخَسن(6) دور چشُم تا که نواوو خَسِ خو
    کُفه ی(7) خشک و دلِ لیوه ی(8) وَه جیره(9) زنم

    سینه یکم نفس و سی غمِلِت عینه گُراُو(10)
    لِغَت(11) و فِحتَ له(12) مَشتی(13) که دله خین و کَلو

    میزنه توکُم و سینه م تا خُشَم(14) واوو ولو
    فکر مخشوش(15) مو و خواردن لُک(16) تو خَشه مَل(17)

    ( خضر ووادی و غنی، قعله و هر مَحله ی نو
    خَشَم چاه وَیَل و پاپری و تُل جووَری )
    ایمجالِش(18) مو بدُم لُکه(19) میره تنب گُراو (20)
    ( آرمه ی کیلی و شه پهنک و چیل چیله غُرو
    تیرمهبازی و الختور و کمی هم مُچه گاو
    خرمنُم چن منه و سمه سفیدو مو کی یُم
    شَده و گَلگلینا )(21) سی تُپی بارون تَک و دو
    قاره ی(22) ( مندو و محدو و سمیلو و عواس )(23)
    رُپ رُپ پایبچه یل تو کیچه تا موقیه خو
    الغرض غصه ی دیریه تُو و غُروَت(24) تحل(25)
    می گیره جونه مونهروزَل افتو وی و شو
    دل مثه کله ی خرما و غمل عینه گنک(26)
    یا دَمه چاله ی(27) موری یه دونیگندم و جو
    یا مثه گنجَله شیری(28) که روزل گل(29) می زنن
    دوره لوده ی(30) چکینه(31) یا کلیک(32) و درفه(33)دوشو(34)
    رحم و موروَت که ندارن نمی فهمن مو چه مِه
    یا چدارم(35) میکنن یا می کنن پامه پغو(36)

    -1 دوری 2 - هذیان 3 - تب 4 - مژگان 5 – برگ درخت خرما 6 – دری که با چوب یاخار ساخته شود 7 - سرفه 8 - دیوانه 9 – داد و فریاد 10 – گودالی که آب باران در آنجمع شود 11 - لگد 12 – مُشت ها 13 – محکم – پر قدرت 14- خودش 15 – پریشان - درهم 16 - ولگردی 17 – محله های برازجان 18 - فرصت 19 – حالتی بین راه رفتن و دویدن 20محلی در شرق برازجان و در دامنه ی کوه 21 – بازی های محلی برازجان 22 – فریادصدای بلند 23 – اسامی ( ماندنی، محمد، اسماعیل و عباس ) 24 - غربت 25 – تلخ - شرنگ 26 – مورچه ی ریز 27 – سوراخ – محل زندگی مورچه ها 28 – زنبور بزرگ و قرمز رنگ 29ازدحام - زیادی 30 – ظرفی بافته از شاخه ی انگور که برای حمل این میوه از آناستفاده می شود. 31 – آغشته به شیرینی 32 – دبه – ظرفی که در آن روغن یا شیره کنند 33 - ظرف 34 – شیره ی خرما - دوشآب 35 – بستن دو پای انسان یا مرغ و غیره با طنابیا ریسمان. با فاصله ی کم. به نحوی که به زحمت راه برود. 36 – دو پا را بدون فاصلهو محکم بستن. غُل


    شعر از آقای فرزاد جاسمی
    ویرایش توسط احسان صمصامی : 10-12-2010 در ساعت 10:59 AM

    و تو!
    دختر بی بازگشتِ گریه ها!
    از یاد نبر كه ساده نویسی،
    همیشه نشان
    ساده دلی نیست!
    پس اگر هنوز
    بعد از گواهی گریه ها در دفترم می نویسم:
    «باز می گردی»
    به ساده دل بودنم نخند!
    اشتباه مشترك تمام شاعران این است،
    كه پیشگویان خوبی نیستند
    ...

  9. #19

    ok دوش پرسیدم سوالی از بوا (از حسین حکیم شاعری اهل گناوه)

    دوش پرسیدم سوالی از بوآ



    دوش پرسیدم سوالی از بوآ
    گفتم ای ، پی عهد سابق آشنا

    سیم بگو بینم نها هم روزگار
    داشت مث الان سری ناسازگار ؟

    سیم بگو بینم نها هم درد بی ؟
    چهره غم بار و رنگ زرد بی ؟

    گو بدونم اوسنل هم آسمون
    ایقدر بی پی زمین نامهربون ؟

    از غم او ، باغ رنگی داشت زرد ؟
    که نبیدش مال ، غیر از سنگ و برد ؟

    زندگی بی لطف بید و بی صفا ؟
    مهر کم بید و نبید اصلا وفا ؟

    مهربونی و صمیمیت نبی ؟
    احترام و حرمت و همت نبی ؟

    اوسونم سر مال دنیا بیش و کم
    تشنه بیدن آدمل سی خین هم ؟

    رشوه خواری او سو کم بی یا زیاد ؟
    داشتن قضات سابق عدل و داد ؟

    مردم دوره ی نهاتر هم و ناج
    مر می کردن پیل و می رفتن سی حاج ؟

    اوسونم هر پیل دار بد مرام
    آدمی بی خوب و صاحب احترام ؟

    سیم بگو ای از قدیمل یادگار
    بین چطوری بی نهاتر روزگار ؟

    مدتی کم غرق فکر آبی بوآ
    مثل سنگی بی تکون و بی صدا

    لوش بعد از آخ سردی واز که
    قصه از دوره ی نها آغاز که گفت :

    ها ، اینگل که گفتی پاک بی
    غم درازیش اینجو تا افلاک بی

    اوسو بدبختی و الان بیش بی
    باغ آسایش درختش گیش بی

    روزگار رنج و زحمت بی نها
    راحتی معنی نمیدا عهد ما

    وضع دنیا مثل الانش نبی
    غیر نونی خشک سر خوانش نبی

    می بخالت اوسنل دیوار بی
    اکثرا دور سرا یل خار بی

    نوم یخچال اوسو نامعقول بی
    او خنک او خمره و او دول بی

    مثل الان حونیل هالی نبی
    غیر زیر پی کهخدا غالی نبی

    کی میدونس پنکه و کولر چنه
    زودپز و کپسول و گاز و فر چنه

    تلفن و تلویزون و تلگراف
    قصه سیمرغ بید و کوه قاف

    الفرض ای جون دل ، ایام بیش
    فقر مالی بید از الانه بیش

    تنگسم تو حرفش و گفتم بوآ
    یعنی الان بعض از دورهی نها ؟

    امبلا بر عکس دفعه ی اولی
    پوزخندی وم زد و بی معطلی

    گفت نه ای از حقیقت نگذریم
    ایسو از خیلی لحاظل بدتریم

    ها بوآ جون ، مردم دورهی نها
    مردمی بیدن یه رنگ و بی ریا

    ظاهر و باطن یکی بی عهد پیش
    گرگ معلوم و مشخص بید میش

    اوسو قد الان ریا کاری نبی
    کار آدم ، آدم آزاری نبی

    بیش الان بی نهاتر اعتقاد
    خیلی از الانه کمتر بی فساد

    یادمه ایام سابق پیل سود
    هر کسی میدا ، می گفتن وش جهود

    ایسو خیلی آدمل پر ادعا
    می خرن آسوده و راحت ریا

    او زمانل ای کسی می رفت مشد
    بعد واگشتن نمی کرد کار بد

    حاجیل هم بعد واگشتن و حج
    تا میا یادم ، نمی رفتن دِ کج

    ایسو خو هر جا زِ سر فعل بدی
    فاعلش یا حاجی یا مشهدی !!

    ساده بی دورهی نهاتر زندگی
    راست تر بی در حقیقت بندگی

    گفتمش : اصلا بگو بی غل و غش
    ایسو یا سابق ، کموشونن نخش ؟

    گفت : اگر انصاف می خی از بوآ
    اوسو بد بی ، ایسو بدتر از نها

    گفتمش : پس کی خش ایبو روزگار ؟
    گفت : دوران امام هشت و چار

    گفتمش : بیشتر بگو از چار و هشت
    گفت : حسین ، تا بخوسیم ، شو گذشت . . .









    پ . ن : اگه جایی غلط نگارشی یا لغتی هست پوزش چون من زیاد آشنایی خاصی با این لهجه ندارم ! برام بعد از خوندنش جالب بود اینجا درج کردم . . .


    این شعر به مقایسه ی رفاه و آسایش مردم در زمان حال و زمان قدیم پرداخته !
    زندگی یعنی یک سار پرید..
    به همین آسانی..

  10. #20

    Red face دشتی اسماعیل خانی (شعر به گویش برازجانی)




    لفظ مارا گوش کن ای هوشیار
    تا بگردی آشنا با این دیار

    آنچه خواهیم گفت دشتستانی است
    ای بسا معنا در آن پنهانی است

    لفظ آدم معنی اش همراه اوست
    همچو دیوانه که معنایش کلوست

    بر وضو گوییم اینجا دس نماز
    بسته را گوییم بسه ، باز ، واز

    نام کفش خویش را ارسی بریم
    می خوریم را با اجازت می خریم

    ما به لیوان جمله می گوییم پارچ
    هم چنین ما قاچ گوییم جای قارچ

    تخم مرغ خویشش را گوییم خاگ
    غر شنو اینجا تو جای گرد و خاک

    باری و دیگون نمی دانی که چیست؟
    جوجه ، جیجه . مرخ ، مرغ خانگیست

    ما به جان خویش می گوییم جون
    جومه ، جامه . نام شلوار پاتلون

    نان از خوشمزگی گردیده نون
    پهن می سازند آن را روی خون

    جفنه و توزه بساط آشپزیست
    آشپلا ، اسوم می دانی که چیست

    پارچ را هم تنگ می گوییم و جک
    بر جک ماشین هیچ شک

    نام تسبیح ، تزوی و دعواست ، جر
    نام گوساله است شَنگُد گورخر

    نام مسجد گشته مجت ای عزیز
    مشت گوییم با تو من جای غلیظ

    دشکه را نخ دان و منزل را فِدَه
    بر کلاه سر نگوییم جز کله

    هست کاغذ ، قاغذ و بت را گلو
    آن که پایش لنگ باشد را شبو

    شانه ، شونه . پوز ، بینی . چشم ، چیش
    بر درو جیلم شنیدم ، شخم ، خیش

    حرف تایید همه ، ها هست ها
    ناله ی ما نیز باشد هوی بوآ

    لثه ، میلم ، غنچه باشد لنچ و چیل
    کم شکم باشد ، سویل جای سبیل

    بمبلی نامی برای بادکنک
    داد و قال ما باشد هوی کمک

    تکه را کل خوانده اند اجداد ما
    چیز کج ، خل خوانده اند ابرار ما

    راه را رچ ، خواب را خو گفته اند
    نام کاهو را همه کو گفته اند

    معنی افتو چه باشد ؟ آفتاب
    هیلو هم دانی بود معنای تاب

    گندم کوبیده را بشنو للک
    نام غربال است آرویز و الک

    بر زن غایب می گوییم زنک
    نام شرت باغبانی هم کلک

    معنی سرگیجه باشد سرزرک
    تو چه می دانی چه باشد گوگلک ؟

    من نمی دانم بتل دانی که چیست ؟
    معنی مازه و مل دانی که چیست ؟

    کُروَک و خارپادرار و دیده ای ؟
    اسب شیطون تا کنون فهمیده ای ؟

    گاذرین در غله ها نگرفته ای ؟
    پی بتی از تنگ مخ ورچرده ای ؟

    پخچه را از روی لویت رانده ای
    این چنین فرهنگ نامه خوانده ای ؟





    پ . ن : در صورت غلط نگارشی پوزش..چون بنده چیزی از این گویش سر در نمیارم..

    زندگی یعنی یک سار پرید..
    به همین آسانی..

صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 2 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 2 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. ۲۰ روش بسیار سریع برای کاهش وزن
    توسط داراب حسن پور در انجمن ورزش
    پاسخ: 3
    آخرين نوشته: 07-10-2010, 06:12 PM
  2. ده کلید برای تقویت روحیه
    توسط yooseph367 در انجمن دانستنی ها
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-12-2009, 10:56 AM
  3. 64 تكنيك براي يادگيري سريع‌تر، بهتر و عميق‌تر
    توسط آرمان بنافی در انجمن دانستنی ها
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-09-2009, 12:07 AM
  4. آموزش کرک کردن نرم افزارها
    توسط آرمان بنافی در انجمن ترفندها و نکات سیستم عامل
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-08-2009, 11:53 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •