پری کوچک غمگینی
دربوسه های پریشان دست باد
ماند در بستر
وان شعله رمیده خورشید
در لرزشی شبانه و مستانه
لرزید تا سحر
و از خنده های وحشی طوفان زندگی
نا گاه
دریك سحر
از خواب زندگی پرید
با این همه كنایه به دنیای چند و چون
از پشت میله های سرد و تیره فردا
با سنفونی *زنده باد رویا ها*
دریك سحر پرید
(بیهوده می دویم به دنبالش)
زیرا ((فروغ)) آن پری كوچك غمگین
رفته است
رفته است بی خبر
(هر چند ره به ساحل فكرش نبرده ایم)
اما
او زنده است و آن همه * اشعارش*
در این جهان گیج مرفینی
در این جهان فلسفه و قانون
در این جهان لخت از احساس
مرهم شود دمی
چشمان خیس و خونی دقایق را
همیشه در یاد.شعری از دفتر (نان و بهشت )محمد تقی اقدام