( مشاهده پاسخ شماره 1 تا 3 / از مجموع 3 پاسخ )

موضوع: هر اتفاقي كه براي ما مي افتد به نفع ماست

  1. #1

    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    رشته
    شیمی
    سن
    34
    نوشته ها
    267

    Cool هر اتفاقي كه براي ما مي افتد به نفع ماست

    توي كشوري يه پادشاهي زندگي ميكرد
    كه خيلي مغرور ولي عاقل بود
    يه روز براي پادشاه يه انگشتر به عنوان هديه
    آوردند
    ولي رو نگين انگشتر چيزي ننوشته بود و خيلي ساده بود
    شاه پرسيد اين چرا اين قدر ساده است ؟
    و چرا چيزي روي آن نوشته نشده است؟
    فردي كه آن انگشتر را آوره بود گفت:
    من اين را آورده ام تا شما هر آنچه كه ميخواهيد
    روي آن بنويسيد
    شاه به فكر فرو رفت
    كه چه چيزي بنويسد كه لايق شاه باشد
    وچه جمله اي به او پند ميدهد؟
    همه وزيران را صدا زد وگفت
    وزيران من هر جمله و هرحرف با ارزشي كه بلد
    هستيد بگوييد
    وزيران هم هر آنچه بلد بودند گفتند
    ولي شاه از هيچكدام خوشش نيامد
    دستور داد كه بروند عالمان و حكيمان را از كل
    كشور جمع كنند و بياوند
    وزيران هم رفتند و آوردند
    شاه جلسه اي گذاشت و به همه گفت كه هر كسي
    بتواند بهترين جمله را بگويد
    جايزه خوبي خواهد گرفت
    هر كسي به چيزي گفت
    باز هم شاه خوشش نيامد
    تا اينكه يه پير مردي به دربار آمد و گفت
    با شاه كار دارم
    گفتند تو با شاه چه كاري داري؟
    پير مرد گفت برايش يه جمله اي آورده ام
    همه خنديدند و گفتند تو و جمله
    اي پير مرد تو داري ميميري تو راچه به جمله
    خلاصه پير مرد با كلي التماس توانست آنها را
    راضي كند كه وارد دربار شود
    شاه گفت تو چه جمله اي آورده اي؟
    پير مرد گفت
    جمله من اينست
    "هر اتفاقي كه براي ما مي افتد به نفع ماست"
    شاه به فكر رفت
    و خيلي از اين جمله استقبال كرد
    و جايزه را به پير مرد داد
    پير مرد در حال رفتن گفت ديدي كه هر اتفاقي كه
    مي افتد به نفع ماست

    شاه خشمگين شد و گفت چه گفتي؟
    تو سر من كلاه گذاشتي
    پير مرد گفت نه پسرم
    به نفع تو هم شد
    چون تو بهترين جمله جهان را يافتي

    پس از اين حرف پير مرد رفت
    شاه خيلي خوشحال بود
    كه بهترين جمله جهان را دارد
    و دستور داد آن را روي انگشترش حك كنند
    از آن به بعد شاه هر اتفاقي كه برايش پيش ميآمد
    ميگفت
    هر اتفاقي كه براي ما ميافتد به نفع ماست
    تا جائي كه همه در دربار اين جمله را ياد گرفنه
    وآن را ميگفتند
    كه هر اتفاقي كه براي ما ميافتد به نفع ماست
    تا اينكه يه روز
    پادشاه در حال پوست كندن سبيبي بود كه ناگهان
    چاقو در رفت و 2 تا از انگشتان شاه را بريد و
    قطع كرد
    شاه ناراحت شد و درد مند
    وزيرش به او گفت
    هر اتفاقي كه ميافتد به نفع ماست
    شاه عصباني شد و گفت انگشت من قطع شده تو
    ميگوئي كه به نفع ما شده
    به زندانبان دستور داد تا وزير را به زندان
    بيندازد وتا او دستور نداده
    او را در نياورند
    چند روزي گذشت
    يك روز پادشاه به شكار رفت
    و در جنگل گم شد
    تنهاي تنها بود
    ناگهان قبيله اي به او حمله كردند و او را
    گرفتند
    و مي خواستند او را بخورند
    شاه را بستند و او را لخت كردند
    اين قبيله يك سنتي داشتند كه بايد فردي كه
    خورده ميشود تمام بدنش سالم باشد
    ولي پادشه 2 تا انگشت نداشت
    پس او را ول كردند تا برود
    شاه به دربار باز گشت
    و دستور داد كه وزير را از زندان در آورند
    وزير آمد نزد شاه و گفت
    با من چه كار داري؟
    شاه به وزير خنديد و گفت
    اين جمله اي كه گفتي هر اتفاي ميافتد به نفع
    ماست درست بود
    من نجات پيدا كردم ولي اين به نفع من شد ولي تو
    در زندان شدي
    اين چه نفعي است
    شاه اين راگفت واو را مسخره كرد
    وزير گفت اتفاقاً به نفع من هم شد
    شاه گفت چطور؟
    وزير گفت شما هر كجا كه ميرفتيد من را هم با
    خود ميبرديد
    ولي آنجا من نبودم
    اگر ميبودم آنها مرا ميخوردند
    پس به نفع منهم بوده است
    وزير اين را گفت و رفت
    --------------------------------------------------
    روزی شاگرد یه راهب پیر هندو از او خواست که واسش یه درس بیاد موندی بده . راهب از شاگردش خواست کیسه نمک رو بیاره پیشش ، بعد یه مشت از اون نمک رو داخل لیوان نیمه پری ریخت و از او خواست اون آب رو سر بکشه . شاگرد فقط تونست یه جرعه کوچک از آب داخل لیوان رو بخوره ، اونم بزحمت .
    استادپرسید : " مزه اش چطور بود ؟ "
    شاگردپاسخ داد : " بد جوری شور و تنده ، اصلا نمیشه خوردش "
    پیرهندواز شاگردش خواست یه مشت نمک برداره و اونو همراهی کنه .
    رفتند تا رسیدن کنار دریاچه . استاد از او خواست تا نمکها رو داخل دریاچه بریزه ، بعد یه لیوان آب از دریاچه برداشت و داد دست شاگرد و ازش خواست اونو بنوشه . شاگرد براحتی تمام آب داخل لیوان رو سر کشید .
    استاداینبارهم از او مزه آب داخل لیوان رو پرسید. شاگرد پاسخ داد : " کاملا معمولی بود . "
    پیرهندو گفت : " رنجها و سختیهائی که انسان در طول زندگی با آنها روبرو میشه همچون یه مشت نمکه و اما این روح و قدرت پذیرش انسانه که هر چه بزرگتر و وسیعتر بشه ، میتونه بار اون همه رنج و اندوه رو براحتی تحمل کنه ، بنابراین سعی کن یه دریا باشی تا یه لیوان آب ."
    ویرایش توسط محمد سراج زاده : 05-15-2010 در ساعت 08:58 PM
    در دنیا فقط 3 نفر هستند كه بدون هیچ چشمداشت و منتی و فقط به خاطر خودت خواسته هایت را برطرف میكنند، پدر و مادرت و نفر سومی كه خودت پیدایش میكنی، مواظب باش كه از دستش ندهی و بدان كه تو هم برای او نفر سوم خواهی بود چرا که در ترسیم تقدیرت نیز نقش خواهد داشت.



  2. #2

    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    33
    نوشته ها
    504

    پیش فرض

    زیبا و عبرت آموز بود .

  3. #3

    تاریخ عضویت
    Feb 2010
    رشته
    شیمی
    سن
    34
    نوشته ها
    267

    پیش فرض

    تا ببینیم کی میخواد عبرت بگیره؟
    در دنیا فقط 3 نفر هستند كه بدون هیچ چشمداشت و منتی و فقط به خاطر خودت خواسته هایت را برطرف میكنند، پدر و مادرت و نفر سومی كه خودت پیدایش میكنی، مواظب باش كه از دستش ندهی و بدان كه تو هم برای او نفر سوم خواهی بود چرا که در ترسیم تقدیرت نیز نقش خواهد داشت.



اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. کمپرسورهای تبرید ( Refrigeration Compressor )
    توسط yooseph367 در انجمن مقالات مهندسی مکانیک
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 04-25-2010, 11:35 AM
  2. قرارداد ژنو
    توسط داراب حسن پور در انجمن مقالات رشته حقوق
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 04-20-2010, 07:16 AM
  3. نقش مهندسي شيمي در بيوتکنولوژي
    توسط مهدی شاهروبندی در انجمن مقالات مهندسی شیمی
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-24-2009, 09:14 AM
  4. 64 تكنيك براي يادگيري سريع‌تر، بهتر و عميق‌تر
    توسط آرمان بنافی در انجمن دانستنی ها
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 10-09-2009, 12:07 AM
  5. کمپرسورهای تبرید ( Refrigeration Compressor )
    توسط محمد بهبهانی در انجمن مقالات مهندسی مکانیک
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 09-28-2009, 12:34 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •