صفحه 2 از 2 نخستنخست 12
( مشاهده پاسخ شماره 11 تا 12 / از مجموع 12 پاسخ )

موضوع: ♥ღ♥ღ فروغ فرخزاد ღ♥ღ♥

  1. #11

    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    رشته
    مهندسی شيمي
    سن
    35
    نوشته ها
    683

    پیش فرض


    شعري از کتاب عصیان-اثر فروغ فرخزاد



    سرود زیبایی

    شانه های تو

    همچو صخره های سخت و پر غرور

    موج گیسوان من در این نشیب

    سینه میكشد چو آبشار نور

    شانه های تو

    چون حصار های قلعه ای عظیم

    رقص رشته های گیسوان من بر آن

    همچو رقص شاخه های بید در كف نسیم

    شانه های تو

    برجهای آهنین

    جلوه شگرف خون و زندگی

    رنگ آن به رنگ مجمری مسین

    در سكوت معبد هوس

    خفته ام كنار پیكر تو بی قرار

    جای بوسه های من بر روی شانه هات

    همچو جای نیش آتشین مار

    شانه های تو

    در خروش آفتاب داغ پر شكوه

    زیر دانه های گرم و روشن عرق

    برق می زند چو قله های كوه

    شانه های تو

    قبله گاه دیدگان پر نیاز من

    شانه های تو

    مهر سنگی نماز من

    ویرایش توسط داراب حسن پور : 05-25-2010 در ساعت 03:18 PM
    سبزتيم

    زانو نميزنم حتي اگر سقف آسمان از قد من كوتاه تر باشد

    (كورش كبير)


  2. #12

    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    رشته
    مهندسی شيمي
    سن
    35
    نوشته ها
    683

    پیش فرض

    شعري از کتاب عصیان-اثر فروغ فرخزاد


    شعری برای تو

    این شعر را برای تو میگویم

    در یك غروب تشنه تابستان

    در نیمه های این ره شوم آغاز

    در كهنه گور این غم بی پایان

    این آخرین ترانه لالاییست

    در پای گاهواره خواب تو

    باشد كه بانگ وحشی این فریاد

    پیچد در آسمان شباب تو

    بگذار سایه من سرگردان

    از سایه تو دور و جدا باشد

    روزی به هم رسیم كه گر باشد

    كس بین ما نه غیر خدا باشد

    من تكیه داده ام به دری تاریك

    پیشانی فشرده ز دردم را

    میسایم از امید بر این در باز

    انگشتهای نازك و سردم را

    آن داغ ننگ خورده كه می خندید

    بر طعنه های بیهده ‚ من بودم

    گفتم كه بانگ هستی خود باشم

    اما دریغ و درد كه زن بودم

    چشمان بیگناه تو چون لغزد

    بر این كتاب در هم بی آغاز

    عصیان ریشه دار زمانها را

    بینی شكفته در دل هر آواز

    اینجا ستاره ها همه خاموشند

    اینجا فرشته ها همه گریانند

    اینجا شكوفه های گل مریم

    بیقدرتر ز خار بیابانند

    اینجا نشسته بر سر هر راهی

    دیو دروغ و ننگ و ریا كاری

    در آسمان تیره نمی بینم

    نوری ز صبح روشن بیداری

    بگذار تا دوباره شد لبریز

    چشمان من ز دانه شبنمها

    رفتم ز خود كه پرده بر اندازم

    از چهر پاك حضرت مریم ها

    بگسسته ام ز ساحل خوشنامی

    در سینه ام ستاره توفانست

    پروازگاه شعله خشم من

    دردا ‚ فضای تیره زندانست

    من تكیه داده ام به دری تاریك

    پیشانی فشرده ز دردم را

    می سایم از امید بر این در باز

    انگشتهای نازك و سردم را

    با این گروه زاهد ظاهر ساز

    دانم كه این جدال نه آسانست

    شهر من و تو ‚ طفلك شیرینم

    دیریست كاشیانه شیطانست

    روزی رسد كه چشم تو با حسرت

    لغزد بر این ترانه درد آلود

    جویی مرا درون سخنهایم

    گویی به خود كه مادر من او بود
    سبزتيم

    زانو نميزنم حتي اگر سقف آسمان از قد من كوتاه تر باشد

    (كورش كبير)


صفحه 2 از 2 نخستنخست 12

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •