صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین
( مشاهده پاسخ شماره 1 تا 10 / از مجموع 44 پاسخ )

موضوع: النی... یونانی... دوست دیرینه من

  1. #1

    پیش فرض النی... یونانی... دوست دیرینه من

    + از ایران........... تا یونان .........



    زمان زیادی میگذره از دوستیمون! من نمیدونم میشه ی یونانی رو درک کرد یا نه... برای ی بیگانه میشه سفره پهن کرد یا نه...


    ساده، لطیف، دوست داشتنی و صمیمی.



    النی رو میشه بی فاصله هم فهمید با شور و اشتیاق از آتن حرف میزنه ک توی شلوغیش النی رو گم کرده، از آینده میگه و آخرشم برام ی دعای مسیحایی میکنه...


    اهل فلسفه، با ی وسعت اندیشه ، با این سن کم و از این جنس(شرمنده رفقا شدیم) توی ایرانمون ندیدم ولی این ریزه میزه یونانی خوب یخ رو سنگ میکنه.... میخنده و میخندونه....

    و ب فکر وادارم میکنه.......


    این مشکل زبانم منو ... چکارش میشه کرد...



    چند نمای چهارگوش از النی...


    و خدا برای من کافیست...

  2. #2

    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    36
    نوشته ها
    2,470

    پیش فرض

    اگه میشه یکم بیشتر توضیح بدی ممنون میشم روبوت جان.. (plz explain more about it.. robo)


  3. #3

    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    36
    نوشته ها
    2,470

    پیش فرض

    منظورم، عقاید.. دیدگاه ها.. و بخصوص نظرش درباره این دو تمدن بزرگ از ابتدا تا کنونه..


  4. #4

    پیش فرض

    شاید توی ایرونم باشه همچین آدمهایی اما ما نشناسیمشون پس بهتر اول خودمون رو پیدا کنیم بعد دیگران رو

  5. #5

    Arrow

    النی کاریندرو در دهکده کوهستانی تیچیو واقع درمنطقه روملی در مرکز یونان به دنیا آمد . او در طبیعت و با صدای طبیعت بزرگ شد.

    خودش در این باره می گوید" "من هنوز هم خاطره ی صدا هایی که در کودکی شنیده ام در ذهنم دارم: صدای باد، صدای باران روی سنگفرشها، آواز بلبل ،سکوت برف . بعضی وقتها طنین صدای فلوتها وکلارینت های که در فستیوالهای روستایی میدان دهکده نواخته میشدند درکوههای اطراف می پیچید. صدای بلند و هماهنگ آوازهای زنانی را بیاد دارم که شبانه روی زمین خرمن کوبی ذرت پوست می کندند. ملودی های بیزانسی درکلیسا و صدای بی وقفه مردان که سراینده را همراهی می کردند خوب به یاد دارم. "

    در سن هشت سالگی با خانواده اش به آتن رفت جایی که به قول خودش ماشین، الکتریسیته و فیلم را کشف کرد . به طور اتفاقی خانه آنها رو به سینمای بازی بود که او از پنجره ی اتاق خوابش برنامه هایش را میدید. سینمای زیر آسمان وصدای پیانو در شب کشف دیگری را برایش در بر داشت، علاقه ی مفرط به پیانو .

    بنابراین شروع به یاد گیری درس پیانو و نواختن آن کرد. سازی که حدود 14سال یعنی تا پایان فارغ التحصیلی اش از هنر ستان هنر های زیبا به آن پرداخت. در سال 1967 که به دلیل کودتای نظامی در یونان همراه پسرش به پاریس رفت. با اعطای بورس تحصیلی از طرف دولت فرانسه شروع به تحصیل در موسیقی شناسی فولکلور((ethnomusicologyکرد که کاریندرو خود از آن به عنوان نقطه عطفی در زندگیش یاد می کند.
    آرام آرام دانشِ او از جهان موسیقی دوران کودکیش افزایش یافت. از سال 1969تا 1974مشغول یادگیری موسیقی فولکلور جهان بود. تحقیقاتش در زمینه موسیقی همگام با مطالعات آهنگ سازی شروع شد. در زمان دانشجویی شروع به ساختن آهنگ کرد. بعضی از آنها با موفقیت تجاری قابل ملاحضه ای همراه بود که البته این امر او را از تحصیل و مطالعه باز نداشت. زمانی که او غرق در تحقیقات موسیقیایی خود بود، آهنگ های او جهان را درنوردیدند و با تفسیر های زیادی همراه شدند. به عنوان آهنگساز تعدادی از خواندگان مشهور یونانی را همراهی کرد.در میان اولین آلبوم هایش به آلبوم مگالی اپروپنیا(1973) می بالد که برای خواننده یونانی ماریا فارانتوری در زمان هرج و مرج سیاسی ساخته شد.

    سالهای زندگی او در پاریس با دوره موسیقی های تند جاز رایج در شهر همزمان بود. و این آهنگساز با قدرشناسی به آنها گوش می داد. بعد از سالیان طولانی که بواسطه تحصیلاتش در موسیقی فولکلور جهان غرق شده بود علاقه اش به طور اجتناب ناپذیری به سایر فرمهای موسیقی بیدار شد.

    بعد ازبازگشت به یونان در مرکز فرهنگی اورا(ORA) انجمن نوازندگان موسیقی سنتی را تاسیس کرد و با گروه موسیقی ملی رادیو شروع به همکاری کرد. در سال 1976 EMC را کشف کرد. در این باره می گوید"من دنیای مورد علاقه ی خود را یافتم. فی البداهه نواختن صرفا بر تکیه بر احساسم بدون ایده وبرنامه قبلی ".

    در همین دوران در عرصه سینما و تئاتر شورع به کار کرد. کاریندرو معتقد است که موسیقیی که برای فیلم کریستوفر(1979) ساخت، نقطه شروعی برای کار در عرصه سینما بود. در اویل مطمئن نبود که آیا آهنگ هایش واقعا می توانند مکمل فیلم باشد یا نه. " فیلم سرگردان شروع جدیدی بود. این فیلم درهای زیادی به روی من باز کرد . کارگردانانی که با آنها کار کرده ام به من آزادی عمل زیادی می دادند.
    تصاویر فیلمهایشان دستاویز خارق العاده ای برای بیان عمیق ترین عواطف و احساساتم شدند. "
    به قول جیمز اگی (1927)حرکت تصاویر می توانند زیبایی بالا و پایین رفتن امواج، امتزاج رنگها و سایه ها را نشان دهند. (درسینما) با حرکت تصاویر می توان ریتم یک شعر یا موسیقی را بیان کرد. کاریندرو می گوید حرکات دوربین برای من اساسا مهمتر از فیلمنامه است. البته اینکه موسیقی باید در زمینه داستان باشد، درست است اما مفاهیم و معانی داستان آنچنان که باید در فیلمنامه بوضوح بیان نمی شود. موسیقی و تصاویر با هم ترکیب می شوند تا آنچه را که با کلمات نمی توان بیان کرد آشکار سازند. بعضی وقتها با نگاه کردن به فیلم نامه چیزی دستگیرم نمی شود. به قول هارولد پینتر معنای واقعی پشت کلمات است. من تلاش می کنم تحت تاثیر عناصر فیلم- سناریو، لوکیشن، بازیگر ، مونتاژ- موسیقی را با داستان تلفیق کنم . من به دنبال ریتم درونی فیلم(اثر)می گردم.

    کاریندرو تاریحچه ای طولانی در آهنگسازی برای سینما و تئاتر دارد. تا کنون برای 18فیلم، 13تئاتر و 10 سریال تلویزیونی کار آهنگسازی انجام داده است . در 1982 در فستیوال تسالونیکو که برای دریافت جایزه بهترین آهنگ سازی برای فیلم روزای رفته بود با آنجلوپولوس آشنا شد که او را همکاری در فیلم سفر به سیترا دعوت کرد. و این شروع همکاری با فیلمهای - پرورش دهنده ی زنبور عسل، چشم اندازی در مه ،نگاه خیره وار اولیس، ابدیت و یک روز ، دشت گریان- این کار گردان بود. طوری که حتی در پروژه های فیلمسازی خارج از کشور آنجلوپولوس اولین همرا بود و آخرین نفری بود که گروه را ترک می کرد.

    "اغلب موارد قبل از اینکه فیلم نامه ای در کار باشد ما کارمان را با وجوه ظاهری مفاهیم زیر ساخت شروع می کردیم. آنجلوپولوس مردی است کم حرف که درک عمیقی از مسایل دارد. بنابراین درک ریشه و ایده اصلی کارش برای انتقال و بیان آن مفاهیم با شیوه ای غیرشفاهی در فیلم مهم بود. بعضی وقتها قبل از اینکه فیلمنامه آماده شود تم اصلی کار را پیدا می کردم. "

    اگر چه بیشتر کار هایش برای کارگردانان یونانی بوده ، ولی برای فیلم کارگردانانی چون کریستوفر مارکر، جولز دیسن، مارگارت فون تروتا نیز آهنگ ساخته است.

    ارتباط کاریندرو با گذشته یونان قابل درک است. او در تاریخ و باستان شناسی درجه استادی دارد. در تئاتر هم با نمایشنامه نویسان هم عصرش همکاری داشته و برای آنها مویسقی ساخته است. پیش زمینه های مطالعاتی موسیقی شناسی ملی و کارش در رادیو او را بر صیانت و تداوم استفاده ازابزار قدیمی و سازهای دمشی واداشته و سنت یونانی در موسیقیش با حضور سنتور و کلارینت تثبیت شده است.

    زمانی که از ابزار سنتی استفاده می کند معمولا به شیوه های غیر سنتی آنها را به کار می گیرد.
    "بعضی وقتها سنتور نقش پیانو را دارد و برعکس. من موسیقی فولکلور را با مفاهیم ذهنی خودم مخلوط نمی کنم. صدای این ابزار بخشی از اجرا هستند چون که در تمام زندگیم در سرم نواخته شده اند. من از آن ابزار به مثابه رنگ برای رنگ کردن تصاویر ذهنی خود استفاده می کنم. علاقه ام به موسیقی سنتی و استفاده ام از ابزار موسیقی سنتی به عنوان یک آهنگساز در کارم دو مقوله ی جدا از هم هستند. فقط یک بار این کار را کردم. فلوت زن خارق العاده ای را می شناختم که در نواختن آهنگ های فولکلور بی همتا بود . تلاش کردم او را در گروه موسیقی خودم وارد کنم. چهار شبانه روز تلاش کرد که نت های نوشته شده ی من را بنوازد. نتیجه مایوس کننده بود. حس می کردم که پرنده ای را در قفس به بند کشیده ام. "

    منتقدین فیلم و روزنامه نگاران یونانی معتقدند که آهنگ هایی که برای فیلم ها ساخته از تعهداتش پیشی گرفته اند. به این معنی که موسیقی او تنها همراهی یا دلپذیر کردن فیلم نیست بلکه یکی از ارکان اصلی فیلم است. جرج منوم وستیس از موسیقیی سخن می گوید که در آن زخم و التیام ، واقعیت و رویا می توانند در مقابل یا همگام هم قرار گیرند. مجموعه موسیقی فیلم این هنر مند که در دسترس است تنها موسیقی سکانس های فیلم که تداعی کننده ی آنها باشد، نیست بلکه حس و حال عاطفی ایجاد می کند. گویی که شنوندگانش را به نقاشی ماهرانه با ته رنگ های نامحسوس در پهنه ی آسمان دعوت می کنند.

    یکی از منتقدان در روزنامه آوگی نوشت " کاریندرو رویا را دگرگون میکند.". مجموعه ی موسیقی هایی که برای فیلم ساخته، مادامیکه در ذهن بماند و تکرار شود در رویا مسؤلیتش را به انجام می رساند. موسیقیش با و یا بدون تصاویر فیلمهای آنجلوپولوس ، کریستف و خانسوفولوس ما را به بیداری و جستجو تشویق میکند. جستاری در خشکی ، دریا و روح جهان هلنی مدرن یا به قول خود کاریندرو به تعبیر سفریس "هر جا که باشم زخمهای یونان با من است."

    "همچنان که تو می نویسی
    جوهر رو به نقصان است و آب دریا رو به فزونی"
    جرج سفریس


  6. #6

    پیش فرض

    منبع کامنت اول وبلاگ خودمه که مدتیه بسته شده سعید سعی میکنم خودشو بیارم اینجا
    و خدا برای من کافیست...

  7. #7

    پیش فرض

    پروان این مقاله چی بود!!! شخصی ک شما معرفی کردید معروفه ب النی پیانویس ک پیانو فیلم محله چینی ها رو نواخته ک بیشتر بچه ها شاید دیده باشند !
    و خدا برای من کافیست...

  8. #8

    پیش فرض

    پس اینی که شما معرفی کردید کیه؟

  9. #9

    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    36
    نوشته ها
    2,470

    پیش فرض

    تو عنوان ذکر شده..
    النی... یونانی... دوست دیرینه من


  10. #10

    پیش فرض

    خوب این النی کیه؟از کجا اومده یهو

صفحه 1 از 5 12345 آخرینآخرین

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. روزانه های دانشجوی تنبل
    توسط Robot در انجمن سایر موضوعات
    پاسخ: 228
    آخرين نوشته: 09-03-2010, 12:09 AM
  2. چرا دختران جوان دوست دارند آرايش كنند؟
    توسط mec 1 در انجمن سایر موضوعات
    پاسخ: 71
    آخرين نوشته: 05-14-2010, 12:57 PM
  3. يه دوسته خوب ....
    توسط gopet در انجمن طنــــز
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 04-20-2010, 11:48 PM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •