( مشاهده پاسخ شماره 1 تا 10 / از مجموع 10 پاسخ )

موضوع: یک داستان فمینیستی

  1. #1

    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    33
    نوشته ها
    504

    Wink یک داستان فمینیستی

    یک داستان فمینیستی

    یک زوج در اوایل 60 سالگی، در یک رستوران کوچیک رمانتیک سی و پنجمین سالگرد ازدواجشان را جشن گرفته بودن.
    ناگهان یک پری کوچولوِ قشنگ سر میزشون ظاهر شد و گفت: چون شما زوجی اینچنین مثال زدنی هستین و درتمام این مدت به هم وفادار موندین، هر کدومتون می تونین یک آرزو بکنین.

    خانم گفت: اووووووووووووووووه! من می خوام به همراه همسر عزیزم، دور دنیا سفر کنم.
    پری چوب جادووییش رو تکون داد و اجی مجی لا ترجی دو تا بلیط درجه یک در دستش ظاهر شد.

    حالا نوبت آقا بود ...
    ...
    چند لحظه فکر کرد و گفت: خب، این خیلی رمانتیکه ولی چنین موقعیتی فقط یک بار در زندگی آدم اتفاق می افته، بنابراین، خیلی متاسفم عزیزم ولی آرزوی من اینه که همسری 30 سال جوانتر از خودم داشته باشم.

    خانم و پری واقعا نا امید شده بودن ولی آرزو، آرزوه دیگه !!!

    پری چوب جادوییش و چرخوند و... اجی مجی لا ترجی و آقا 92 ساله شد!

  2. #2

    Exclamation

    نتيجه اخلاقي :
    1. به هر چيزي كه داريد قانع باشيد .
    2. درسته كه اون مرد آرزو كرد و آرزو هم بايد براورده شه ولي مرده نفهميد كه پري هم يه مونثه!!!!!!!
    آدمی پرنده نيست‌
    تا به هر کران که پرکشد، برای او وطن شود
    سرنوشت برگ دارد آدمی‌
    برگ‌، وقتی از بلندِ شاخه‌اش جدا شود
    پايمال عابران کوچه‌ها شود...

  3. #3

    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    رشته
    کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک
    سن
    35
    نوشته ها
    1,705

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط فاطمه رشيدي نمایش پست ها
    نتيجه اخلاقي :
    1. به هر چيزي كه داريد قانع باشيد . S0000003
    2. درسته كه اون مرد آرزو كرد و آرزو هم بايد براورده شه ولي مرده نفهميد كه پري هم يه مونثه!!!!!!!s000000z

    با اولیش موافقم، ولی دومیش نه

    چونکه اگه مرده شده 92 ساله نشون از قدمتشه ...!!!
    ای کاش یاد بگیریم که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالابگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ دنده های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

    برگرفته از کتاب طراحی اجزا ماشین نوشته جوزف شیگلی

    ║▌█│║▌║│█║▌║█║
    Copyright © 2013-2014™


  4. #4

    پیش فرض

    داستانای تو هم که همش ضد فهمنیسته نه فهمنیستیه.
    ---------------------------------------------------------------------
    زبــــــــان ســـــــــرخ ، ســـــــر سبـــــز را ...
    ---------------------------------------------------------------------
    http://www.taookeh.ir
    (سایت خبری تحلیلی استان بوشهر)


  5. #5
    مدیر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    34
    نوشته ها
    580

    پیش فرض

    خاک تو سر مرده
    دلم را در غمت کردم ز هر ویرانه ویرانتر
    چو دیدم دوست میدارد دلت دل های ویران را


  6. #6

    پیش فرض

    نقل قول نوشته اصلی توسط فاطمه رشيدي نمایش پست ها
    نتيجه اخلاقي :
    1. به هر چيزي كه داريد قانع باشيد . S0000003
    2. درسته كه اون مرد آرزو كرد و آرزو هم بايد براورده شه ولي مرده نفهميد كه پري هم يه مونثه!!!!!!!s000000z
    قبول دارم نظرتون رو چون همیشه پری یه مونثه همینطور که همگی میدونید حور داریم با حوریه و جن داریم و پری به جنس مونث از ما بهتران پری می گویند

  7. #7
    مدیر انجمن
    تاریخ عضویت
    Jul 2009
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    34
    نوشته ها
    580

    پیش فرض

    جدیدا به اونا میگن هلو
    دلم را در غمت کردم ز هر ویرانه ویرانتر
    چو دیدم دوست میدارد دلت دل های ویران را


  8. #8

    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    رشته
    کارشناسی ارشد مهندسی مکانیک
    سن
    35
    نوشته ها
    1,705

    پیش فرض

    آرمان جان، ارزش هلو رو جون خودت پایین نیار!!!!!
    ای کاش یاد بگیریم که زیر بارهای خمشی و پیچشی زندگی نقطه تسلیم را بالابگیریم و مقاومت شکست را حداکثر کنیم تا چرخ دنده های زندگیمان از لهیدگی و تداخل در امان باشد.

    برگرفته از کتاب طراحی اجزا ماشین نوشته جوزف شیگلی

    ║▌█│║▌║│█║▌║█║
    Copyright © 2013-2014™


  9. #9
    مدیر انجمن
    تاریخ عضویت
    Oct 2009
    رشته
    مهندسي شيمي
    سن
    34
    نوشته ها
    592

    پیش فرض

    آرمان حواسش نبود . هلو و سيب زميني رو اشتباه گرفته بود .
    وقتي پا در عرصه جهان مي گذاريم بر بال تاريخ سوار شده ايم و عمل ما ماندگار مي شود و هزاران فرزند به دنيا نيامده اين سرزمين ،‌عزت فردايشان را از بازوان و انديشه ما مي خواهند .
    نادر شاه

  10. #10

    تاریخ عضویت
    Apr 2010
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    33
    نوشته ها
    504

    پیش فرض

    سیب زمینی هم که خوبه بگو کیوی ، بگو نارگیل ، بگو . . . .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

موضوعات مشابه

  1. يك داستان واقعي؟!؟!
    توسط فاطمه رشيدي در انجمن دانستنی ها
    پاسخ: 7
    آخرين نوشته: 06-16-2010, 12:06 AM
  2. داستان کوتاه :
    توسط محمد سراج زاده در انجمن شعر و داستان
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-10-2010, 10:42 AM
  3. اطلاعات لطفآ((یک داستان))
    توسط محمد سراج زاده در انجمن گلچینی از دنیای وب
    پاسخ: 0
    آخرين نوشته: 05-09-2010, 08:41 PM
  4. داستان ازدواج یک مهندس ایرانی با دختر بیل گیتس
    توسط آرمان بنافی در انجمن شعر و داستان
    پاسخ: 2
    آخرين نوشته: 04-24-2010, 12:48 AM
  5. یک داستان واقعی
    توسط روح الله غلامی در انجمن شعر و داستان
    پاسخ: 1
    آخرين نوشته: 02-08-2010, 09:53 AM

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •