پاتــــــــــــوق بـــــــی خـــــــوابـــــــــــان

[جواد نجفی]

بیخوابان دعوتنامه میخواین که بیاین اینجا؟؟؟!!

[Robot]

نیاز نیست حاجی

جواد این جوکو فهمیدی ک تر که از مکه برمیگرده بهش میگن چ خبر بود میگیه خدا نبود همه توی حیاط ولو بودن

[جواد نجفی]

روبوت جون دیشب ساعتای 3 بود که خودم جوکه رو سند کردم واست _ به 6983 خودت

[جواد نجفی]

ديشب سحري ميان باغي
مي گفت خروس با كلاغي
كاي زاغ سياه رنگه تيره
از رنگ تو چشم خلق خيره
صد عيب بود ترا نهفته
اما به تو هيچ كس نگفته
آواز تو روح مي خراشد
منقار تو سنگ مي تراشد
از بهر شكم به قارقاري
مردار خور و شكم تغاري
هر جا كه فتاده نعش مرده
گويند كلاغ رفته خورده
با اين همه دزدي خيانت
كس از تو نمي كند شكايت
كس در هوس گرفتنت نيست
يك تن به خيال كشتنت نيست

******
چون اين سخنان كلاغ بشنيد
برجست وبه قاه قاه خنديد
پس گفت كه اي خروس مسكين
اي صاحب خط وخال رنگين
ياران عزيز مي كشندت
از بهر چه چيز مي كشندت
اول تو به فرق تاج داري
زين تاج خيال باج داري
با تاج طلا وريش قرمز
دست از تو نمي كشند هرگز
اين تاج خروس كشتنت داد
وآن رنگ ملوس كشتنت داد
من تاج به فرق سر ندارم
هر جا كه روم خطر ندارم
دوم تو چو بي محل بخواني
چون بلبلكان غزل بخواني
گويند خروس بي محل خواند
در جاي قصيده او غزل خواند
آن خواندن بي محل ترا كشت
و آن زمزمه ي غزل تو را كشت

[جواد نجفی]

پدر: دوست دارم با دختری به انتخاب من ازدواج کنی.
پسر: نه من دوست دارم همسرم را خودم انتخاب کنم.
پدر: اما دختر مورد نظر من، دختر بیل گیتس است.
پسر: آهان!!! اگر اینطور است، قبول است.
پدر به نزد بیل گیتس می رود.
پدر: برای دخترت شوهری سراغ دارم.
بیل گیتس: اما برای دختر من هنوز خیلی زود است که ازدواج کند.
پدر: اما این مرد جوان، قائم مقام مدیرعامل بانک جهانی است.
بیل گیتس: اوه، که اینطور! در این صورت قبول است.
بالاخره پدر به دیدار مدیر عامل بانک جهانی می رود.
پدر: مرد جوانی برای سمت قائم مقام مدیرعامل سراغ دارم.
مدیرعامل: اما من به اندازه کافی معاون دارم!
پدر: اما این مرد جوان داماد بیل گیتس است!
مدیرعامل: اوه، اگر اینطور است، باشد.
و معامله به این ترتیب انجام می شود....

[جواد نجفی]

دل می رود ز دستم صاحب دلان خدارا دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا-1
************************************************** ***********

1پول می رود زدستم کاسب داران خدارا ** دردا که جیب خالی تاریک کند فضارا-

ماور شکستگانیم ای مال خفته بر خیز ** شاید که باز بینیم دستان پول دار را- 2

شش روزه باز گردون پرت وپلاست اکنون ** داشنم قسط هرجور هم بهتر است یارا-3

ای صاحب تجارت ای پر کن حسابت ** اندک توجهی کن همسایه ی گدارا- 4

آرامش مداوم تفسیر حرف مفت است ** با دوستان بدهکار به دشمنان دارا- 5

هنگام تنگ دستی در اوج ور شکستی ** اخاذی دو دستی شادی دهد فضارا- 6

کاسب نشو که چون برق از دست تو بدزدد ** آن دزد که در کف او پول است چرک خارا- 7

آیین در به رفتن کار همست بنگر ** تا قرض با تئ باشد با آن بکن مدارا- 8

کوران پارسی گو دارندگان عمرند ** چون که ندیده اند در عمر پول مارا- 9

سارق به خود نپوشید این جامه ی سیاه لود ** ای قاضی توانا معذور دار مارا-

[جواد نجفی]

یک بار دیگر هم نگاه کنید باورتان نمی شود .
حالا توضیح را بخوانید:
این عکس در یک بیابان موقع غروب آفتاب گرفته شده درست از بالای سر شتر ها انچه به رنگ سیاه میبینید در واقع سایه شتر است .شتر های واقعی به صورت خطوط کمی سفید رنگ در تصویر مشاهده میشوند این عکس جایزه بهترین عکاسی از طبیعت را گرفته است .حالا یک بار دیگر با دقت نگاه کنید.(یعنی این عکس به طور عمود از بالای سر شتر ها گرفته شده)

[روح الله غلامی]

جواد جان فکر کنم تنها کسی بی خوابه تو باشی

[مسعود جعفرزاده]

ماشا... ما صبح که میایم آقا جواد هست ، ظهر که میام باز هم هست ، شب که میایم هم حاضره ، شب ها هم که مثه شیر حضور فعال خودشو تو این تاپیک اعلام میکنه . باید بگیم که ایشون بی خواب بی خوابن .... از بس که تو دنیای مجازی بوده شاید خوابشون هم مجازی شده ...

[جواد نجفی]

با تشکر از همه دوستان _ ساعت تقریباً یازده و نیمه و قصدم جوابه نه ایجاد پست در صورتی که پست دیگه ایجاد میشه
تشکر نداره این کار؟؟!!
خب خوتون حساب کنید چند نفر از بچه های مکانیک هستند که بیاند توسایت یا هر جوری فعال باشن باخودتو مقایسه کنید ....
منم گفتم جبران کنم که مکانیک کم نیاره یه وقت به خاطر نبودن بچه ها


من یه مدت دیگه نیستم تو سایت یعنی نمیام چون .... حالا بعد اومدن میگم....

یه چند روز دیگه اغاز میشه و شما هم میتونید کلی راحت باشین با نبودنمان