الو! من عاشق شده ام
روزی همسایه های جین دوشاس به علت سرو صدای زیادی که از خانه ی او بلند می شد با پلیس 911 تماس گرفتند و آنها نیز دو مامور برای رسیدگی به شکایت همسایه ها به خانه این خانم فرستادند. این دو مامور پس از دادن چند تذکر و اخطار به خانم دوشاس خانه ی او را ترک کردند. اما خانم دوشاس پس از این ملاقات یک دل نه صد دل عاشق یکی از آن دو مامور شده بود برای همین به دنبال راهی بود تا دوباره او ر اببیند. به همین دلیل این بار خود با 911 تماس گرفت و بیان کرد که مورد اضطراری پیش نیامده فقط می خواهد که آنها یک مامور را به خانه اش بفرستند وتاکید کرد که همان ماموری باشد که چند دقیقه قبل به خانه اش آمده بود. آن مامور دوباره به خانه دوشاس باز گشت و وقتی متوجه شد که ماجرا از چه قرار است دوشاس را به خاطر ایجاد مزاحمت برای پلیس بازداشت کرد. او اکنون به پرداخت جریمه نقدی یا یک سال زندان محکوم شده است.


الو! در ماشینم زندانی شدم
یک زن اهل فلوریدا به دلیل اینکه درهای خودرو اش قفل شده و درون آن محبوس شده بود با 911 تماس گرفت، در حالی که فقط کافی بود تا قفل خودرو خود را به صورت دستی فعال کند تا در های آن باز شود.
این زن که هویت او ناشناس است خودرو خود را در پارکینگ فروشگاه والگرین در کیسیمی پارک کرده بود. او پس از تماس با پلیس به اپراتور گفت :" هیچ کدام از قطعات برقی ماشین کار نمی کند، اینجا هوا خیلی گرم است و من اصلا حالم خوب نیست"
اپراتور به او پیشنهاد کرد که قفل دستی خودور خود را فعال کند او هم این کار را کرد و خیلی راحت از خودرو ی خود پیاده شد!


الو! من حوصله ام سر رفته است
جان تریپلت 45 ساله حدود 27 هزار بار با 911 تماس گرفته است. پلیس می گوید که او یک مرد تنها وبیکار است که برای سرگرم کردن خود روزی 100 بار با 911 تماس می گرفت و پشت تلفن برای اپراتور صدا های عجیب و غریب در می آورد. از آنجا که با تلفن همرا ه خود تماس می گرفت پلیس به راحتی توانست رد او را پیدا کرده و او را به خاطر مزاحمت تلفنی بازداشت کند. او از از پلیس عذر خواهی کرد و بیان کرد که صرفا چون این تماس ها مجانی بوده اقدام به چنین کاری کرده است . جان اکنون به پرداخت جرمیه 1 هزار دلاری یا 6 ماه زندان محکوم شده است.


الو! من ناگت مرغ می خواهم
یک زن اهل فلوریدا به علت اینکه یکی از شعبه های رستوران مک دونالد ناگت مرغ نداشت که به او تحویل دهد به شدت عصبانی شد و با 911 تماس گرفت و اعلام یک وضعیت اضطراری کرد. این زن که لاتریسا گودمن نام دارد برای شکایت از متصدی صندوق مک دونالد که حاضر نبود پول گودمن را پس دهد، با پلیس تماس گرفت . هنگامی که پلیس به رستوران آمد او به آنها گفت:" این یک مورد اضطراری است چرا که اگر می دانستم آنها ناگت مرغ ندارند پول آن را پرداخت نمی کردم، حالا هم این زن حاضر نیست پول من را پس دهد و می گوید که به جای ناگت، دابل برگر سفارش دهم. من دابل برگر نمی خواهم"
پلیس هم او را به جرم مزاحمت بازداشت کرد.


الو! من نمی توانم مسئله ی ریاضیم را حل کنم.
یک پسر 4 به نام جانی وقتی نتوانست یکی از مسائل ریاضی خود را حل کند، برای کمک با 911 تماس گرفت وجالب اینکه که اپراتور به او کمک کرد.


الو! میگوی من کم است
یک زن وقتی مشاهده کرد تعداد میگو ها ، در غذایی که در یک رستوران چینی سفارس داده بسیار کم است با پلیس تماس گرفت. این مشتری با عصابانیت به متصدی تلفن گفت:" غذای من به اندازه کافی میگو ندارد! دیگر چه اتفاقی باید بیفتد تا شما یک مامور بفرستید!"
روز بعد آنها یک مامور را فرستادند اما از مشتری عصبانی دیگر خبری نبود!


الو من و نامزدم دعوامون شده!
پلیس 911 چین یک روز دو تماس عجیب دریافت کرد، یکی از زنی که می گفت نامزدش حاضر نیست پاهای سرد او را با ماساژ گرم کند و تماس دیگر از نامزد این خانم که می گفت همسرش توقعات بیجایی از او دارد. مرکز 911 یک مامور برای رسیدگی به این مشکل به خانه ی آنها فرستاد. وقتی مامور به آنجا رسید این زوج همچنان مشغول دعوا بودند به همین دلیل مامور پلیس برای ختم این قائله به مرد گفت که وظیفه ای مرد است که پاهای همسرش را گرم کند و به زن نیز گفت که نباید مدت طولانی پاهای خود را درمعرض هوای سرد بگذارد. حرف های این مامور روی این زوج اثر کرد و آنها از مامور برای حل مشکلشان تشکر کردند.


الو ! یک سرقت مسلحانه!
یک مرد اهل ساروسانا که تحت تعقیب پلیس بود برای این که آنها را فریب دهد با 911 تماس گرفت و گزارش یک سرقت مسلحانه ی دروغین را داد. مامورین پلیس در حال تعقیب این مرد 28 ساله بودند تا به او دستور ایست دهند که ناگهان از مرکز به آنها اعلام شد که چند خیابان پایین تر از یک جواهر فروشی سرقت مسلحانه شده است. در ابتدا به نظر می رسید که نقش فریبکارانه ی این مرد گرفته است چرا که خودروی پلیسی که دنبال او بود تغییر مسیر داد و به سمت جواهر فروشی حرکت کرد . اما وظیفه ی تعقیب به تعدادی مامور دیگر که در آن حوالی گشت می زدند محول شد. آنها خودروی این مرد را در یک پارکینگ پیدا کردند و پس از مشاهد ه ی اسلحه ای که در خودرو اش بود او را به جرم حمل غیر مجاز اسلحه باز داشت کردند.