تقدیم ب تو ک فکر میکنی تنهایی!
احساس غریبی نکن اینجا که رسیدی این تایپک ناچیز تعلق ب تو دارد! و بدون برای بودن باید حس بودن داشته باشی و من الان از دوست بودن با تو سرشارم، توام سرشار باش و بدون تنها نیستی...
ی حس عظیم ک وسعتش تا بیکرانه.
مریم دوست عزیزمه ک برای من یادآور خاطراتیه ک همین حالا هم تو ذهنمه و مدتها میشه گفت باهاش زندگی کردم.
شاید اینجا بتونم با نوشتنم جایگاه خوبی برای نقل و تعامل اندیشه های ممنوعه من و خودش بسازم شایدم نه ...
قبلاً جای دیگه مینوشتم و مینوشت ولی خوب ، رنگ و روش فرق میکرد. الان دیگه نمیخاد و نمیخوام اونجوری باشه...
من در این تاپیک چند داستان کوتاه و آموزنده ای ک از خوندنش خیلی لذت بردم و دوست داشتم یکی از بهترین دوستام ک تا حالا داشتم هم اینو بخونه و شاید ب اندازه من ازش لذت ببره میخواستم خودم براش تایپ کنم تا ی یادگاری از روبوت داشته باشه
این داستانو اینجا فقط ب خاطر دوست شکلاتی گلم دینا عزیز زدم و در عین حال میخواستم دوستای دانشگاهی و این سایت بخوننش من از دینا خیلی چیزا یاد گرفتم و خیلی وقتا باعث میشد خیلی از دلتنگیهامو فراموش کنم...
شاید این تاپیک جبران کمی از محبتهاشو بکنه و در اخر میخواستم بگم هر کی از این تاپیک برداشت بد کنه سوراخ سوراخ شه انشالله
منو دینا فقط دوست اجتماعی هستیم فارغ از جنسیت اون هم در دنیای مجازی
امیدوارم شما هم از خوندنش لذت ببرید