( مشاهده پاسخ شماره 1 تا 4 / از مجموع 4 پاسخ )

موضوع: يادت مي ياد؟

  1. #1

    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    35
    نوشته ها
    271

    ghalb يادت مي ياد؟

    شما یادتون نمیاد تو دبستان زنگ تفریح که تموم می شد مامورای آبخوری دیگه نمی ذاشتن آب بخوریم

    شما یادتون نمیاد شبا بیشتر از ساعت 12 تلویزیون برنامه نداشت سر ساعت 12 سرود ملی و پخش می کرد و قطع می شد.... سر زد از افق...مهر خاوران

    شما يادتون نمياد هركي بهمون فحش ميداد كف دستمونو نشونش ميداديم ميگفتيم آيينه آيينه

    شما يادتون نمياد ساعت 9.30 هر شب با این لالایی از رادیو میخوابیدیم
    گنجیشک لالا مهتاب لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا...لالالالایی لالا..لالایی لالالالایی لالا ..لالایی..گل زود خوابید مثل همیشه قورباغه ساکت خوابیده بیشه...جنگل لالا برکه لالا شب بر همه خوش تا صبح فردا


    شما يادتون نمياد زمستون اون وقتا تمام عشقمون این بود که رادیو بگه مدرسه ها به خاطر برف تعطیله

    شما يادتون نمياد علامتی که هم اکنون میشنوید، اعلام وضعیت قرمز است و معنا و مفهوم آن اینست که حمله هوایی انجام خواهد شد! محل کار خود را ترک و به پناهگاه بروید

    شما یادتون نمیاد کوچولو ها کوچولوها دستاتون بدیم به ما بریم به شهر قصه ها

    شما یادتون نمیاد . گنجشگکه اشی مشی .... میفتی تو اب خیس میشی ....کی میپزه اشپز باشی ..... کی میخوره حاکـــــــــــم باشــــــــی
    به یاد هنرمندی که تنها خوند تنها زد و در تنهایی مرد


    شما یادتون نمیاد مدیر مدرسه از مادرامون کادو می گرفت سر صف می داد به ما.بعد می گفت: همه تو صفاشون از جلو نظام برید سر کلاساتون

    شما یادتون نمیاد آلوچه و تمره هندی ، بستنی آلاسکا, همشون هم غیر بهداشتی

    شما یادتون نمیاد تقلید کار میمونه...میمون جزو حیوونه

    شما یادتون نمیاد خط کشهائی که محکم می زدیم رو مچ دستمون دستبند می شد

    شما یادتون نمیاد کلی با ذوق و شوق تلویزیون تماشا می کردیم یهو یه تصویر گل و بلبل میومد: ادامه برنامه تا چند دقیقه دیگر


    شما یادتون نمیاد کارت صد آفرين مي‌دادن خر کیف مي‌شديم، هزار آفرين که مي‌دادن خوده خر
    مي‌شدیم

    شما یادتون نمیاد اما وقتی بچه بودیم گلبرگ گلها رو روی ناخنمون می چسبوندیم بعد می گفتیم لاک زدیم

    شما یادتون نمیاد کارنامه هامونو میبردیم شهر بازی که بهمون بلیط بدن

    شما یادتون نمیاد پسرا شیرن مثه شمشیرن...دخترا موشن مثه خرگوشن

    شما يادتون نمياد بستني ميهن رو که میگفت مامان جون بستنيش خوشمزه تره

    شما یادتون نمیاد پستونک پلاستیکی مّد شده بود مینداختیم گردنمون

    شما یادتون نمیاد این بازیو پی پی پینوکیو پدر ژپتو، گُ گُ گُربه نره روباه مکار

    شما یادتون نمیاد هر وقت آقای نجار می رفت بیرون ووروجک خراب کاری می کرد

    شما یادتون نمیاد... سیاهی کیستی ؟منم پار30 کولا

    شما یادتون نمیاد دستمال من زیر درخت آلبالو گم شده سواد داری؟ نه نه بي سوادي نه نه پس تو....

    شما یادتون نمیاد آهای، آهای، اهاااااای ، ننه،من گشنمه

    شما یادتون نمیاد ماه رمضون که میشد اگه کسی می گفت من روزم بهش میگفتیم: زبونتو در بیار ببینم راست میگی یا نه

    و خیلی‌ چیزای دیگه هست که شما یادتون نمیاد... ولي براي خيليا به ياد مي ياره كه:
    كودكي كجائي كه يادت بخير...
    دلم را در غمت کردم ز هر ویرانه ویرانتر / چو دیدم دوست میدارد دلت ، دل های ویران را . . .

  2. #2

    پیش فرض

    سلام

    آقای آریو من همشون را به خاطر میارم..
    انگار کل بچگیم از جلوی چشمم عبور کرد..
    برنامه های کودک دوران کودکیم..
    لالایی رادیو و قصه ی هر شبش که تا گوش نمیدادم نمیخوابیدم..بالاخره دختر لوس خانواده بودم..
    و همه ی اون روزا..
    واقعا چقدر زود گذشتند..
    خیلیا یادش می افتن شاد میشند..
    اما من چون نمیتونم بهشون برگردم و بهترین روزای زندگیم بودن دلم میگیره..
    برای همین سعی میکنم بهشون فکر نکنم..
    آقای آریو شاید همه مثل من یادشونه..
    و مشغله ی زندگی نمیگذاره بهش فکر کنند یا مثل من دلتنگی به سراغشون میاد و حسرت اینکه دیگه برنمیگرده باعث میشه نخوان بهش فکر کنند.
    زندگی یعنی یک سار پرید..
    به همین آسانی..

  3. #3

    تاریخ عضویت
    Sep 2010
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    36
    نوشته ها
    123

    پیش فرض

    منم یادم میاد ایمان

    و تو!
    دختر بی بازگشتِ گریه ها!
    از یاد نبر كه ساده نویسی،
    همیشه نشان
    ساده دلی نیست!
    پس اگر هنوز
    بعد از گواهی گریه ها در دفترم می نویسم:
    «باز می گردی»
    به ساده دل بودنم نخند!
    اشتباه مشترك تمام شاعران این است،
    كه پیشگویان خوبی نیستند
    ...

  4. #4

    تاریخ عضویت
    Aug 2009
    رشته
    مهندسی شیمی
    سن
    35
    نوشته ها
    271

    پیش فرض

    گاهي اوقات ياد اوري خاطرات بچگي خيلي شيريني اما زمان براي هيچ كس صبر نميكنه
    دلم را در غمت کردم ز هر ویرانه ویرانتر / چو دیدم دوست میدارد دلت ، دل های ویران را . . .

اطلاعات موضوع

کاربرانی که در حال مشاهده این موضوع هستند

در حال حاضر 1 کاربر در حال مشاهده این موضوع است. (0 کاربران و 1 مهمان ها)

کلمات کلیدی این موضوع

مجوز های ارسال و ویرایش

  • شما نمیتوانید موضوع جدیدی ارسال کنید
  • شما امکان ارسال پاسخ را ندارید
  • شما نمیتوانید فایل پیوست کنید.
  • شما نمیتوانید پست های خود را ویرایش کنید
  •